.... مــــدیـــران بخـــوانـــنـــد ....

جدیدترین مقالات و نکات مهم مدیریتی برای مدیران امروز و فردای ایران زمین

.... مــــدیـــران بخـــوانـــنـــد ....

جدیدترین مقالات و نکات مهم مدیریتی برای مدیران امروز و فردای ایران زمین

خلاقیت چیست ؟

خلاقیت چیست 


به طور حتم تا به حال در این باره زیاد فکر کرده‌اید که خلاقیت چیست و چطور می‌توان آدم خلاقی بود. بعضی‌ها فکر می‌کنند خلاقیت یعنی خلق چیزی از هیچ اما این‌طور نیست. در حقیقت، خلاقیت نوعی توانایی در تولید ایده‌های نو از طریق ترکیب، تغییر و دوباره به‌کارگیری آنها و ارائه یک طرح جدید است.
گاهی ممکن است در اثر این ترکیب و تغییر، ایده‌ای بسیار خلاقانه، برجسته و عالی ظهور کند و گاهی هم یک ایده ساده، خوب و عملی. در هر حال هر دو توانسته‌اند تاثیر شگفت‌انگیزی از خود بر جای بگذارند. خلاق بودن به سن و سال ربطی ندارد. همه کودکان، نوجوانان و بزرگسالان از این توانایی و قابلیت برخوردارند و با توجه به نیروهای درونی خود- که عبارت است از مجموعه باورها، احساس‌ها، تربیت‌ها، باورهای متافیزیکی و پرورش آنها- می‌توانند خلاقیت را در خود تقویت کنند.
انسانی که برای اولین بار با ترکیب چند ماده خوراکی توانسته غذایی خوشمزه تهیه کند، بدون شک خلاقیت بالایی داشته است. افراد خلاق به سختی و با پشتکار فراوان تلاش می‌کنند تا ایده‌ای را در ذهن خود پرورش دهند و سپس به آفرینش راه‌حل‌های نو و سودمند در جهت عملی کردن آن ایده می‌پردازند. این جمله را هم از گوته - شاعر آلمانی- بگوییم تا امیدوارتر شوید؛ در مورد همه نوآوری‌ها و خلاقیت‌ها یک حقیقت ساده وجود دارد؛ از همان لحظه که شخص تصمیم به انجام کاری نو می‌گیرد، امدادهای غیبی به کمک او می‌آیند.

کارمند را در سفر میتوان شناخت

به تازگی یک شرکت ژاپنی ، کوهپیمایی را یکی از شرط‌های استخدام و پذیرش کارمند قرار داده است.این، یکی از خلاقانه ترین تصمیمهایی است که تا به امروز در زمینه منابع انسانی و جذب و استخدام نیروی پرسنلی به پیدایی رسیده است.وقتی با دقت بیشتری در تار و پود این شرط عجیب و غریب استخدامی بنگریم، می توانیم به پیامدها و نکته‌ها ارزنده این تصمیم پی ببریم .
این شرط از چندین زاویه و با تکیه بر چندین صفت مشخصه مثبت ، مسائلی را در ابعاد گوناگون اجتماعی ـ فکری ـ جسمی و فرهنگی به ما نشان می دهد ،که ما در زیر به 11 مورد آن اشاره‌ای مختصر می کنیم : 


1. شرایط فیزیکی: 

 نخستین و شاید ساده ترین برداشت از این حرکت، پی بردن به وضعیت جسمانی افراد یا همان سلامتی و تندرستی فیزیکی است. چه امری از این مهمتر که بنیادی ترین سرمایه یک سازمان از سلامت و تندرستی کافی برخوردار باشد‌. 


2. انعطاف پذیری: 

 در وحله نخست، همین که این افراد شرط غیر معمول استخدامی این شرکت را نسبت به وضعیت عادی دیگر شرکتها ترجیح داده اند ، روحیه انعطاف پذیری آنها است. مطمئناً وجود این پرسنل ، سازمان را در پویایی همیشگی قرار می دهد، زیرا آنان قدرت سازگاری با هر شرایطی را دارند و پذیرای تغییرات سازمانی خواهند بود . 


3. ریسک پذیری: 

 کسانی که این شرط را قبول می کنند، در واقع خطرات آن را نیز به جان می خرند. ( پذیرش ریسک ). آنان که از شروع این صعود، تا پایان راه را با موفقیت به پایان رسانده اند و از موقعیت‌های سختی که بین راه پیش آمده ، فرار نکرده اند و در واقع خطرپذیر و متعهد بوده اند، همان افرادی هستند که گاه توانایی نجات یک سازمان را دارند . این افراد درصد موفقیت بالایی نسبت به ریسک گریز ها و توانایی خلق یک پیروزی را از دل یک شکست دارند و در واقع همان کورسوی امید هستند .
 

4. خلاقیت و ابتکار: 

 خلاقیت با میزان ریسک پذیری رابطه مستقیم دارد. یعنی افرادی که ریسک پذیر هستند از قوه خلاقیت بالاتری برخوردارند و می شود گفت که این افراد همان ویژگی‌های افراد گروه 3 را دارا هستند. آنان مدام پیگیر شناخت مسیرهای تازه ، سریع و گوناگون در راه پیش روی خود هستند و در این زمینه ابتکار فراوان به خرج می دهند. آنان حفظ دنباله رو فرد پیش روی خود نیستند و در واقع می توان آنها را در زمره رهبران آینده دانست: کسانی که نمی هراسند ، فکر می کنند و ابتکار به خرج می دهند.
 

5. انگیزه: 

 مهمترین عاملی که در افراد ایجاد قدرت افزوده می‌کند، انگیزه است. افرادی که با انگیزه بالا در حرکت هستند، مدام به مقصد و نتیجه کار فکر می کنند، هرگز در برابر مشکلات کمر خم نمی کنند و هیچ عاملی آنان را از کسب پیروزی، دور نمی‌سازد.
در این مسیر افراد با انگیزه، به صورت خستگی ناپذیر، از ابتدا تا انتهای راه حضوری پر شور دارند و اگر سازمان در آینده، در یک شرایط بحرانی قرار بگیرد و مدیریت حقایق را برای پرسنل تشریح کند، این افراد ( انگیزه مند ) به صورت توده ای عظیم به حرکت در می آیند و تمام افراد را به تغییر وضع موجود و حرکت به سمت وضع مطلوب تشویق می کنند. این افراد گنجهای پنهانی هستند که در سختی ها به یاری سازمان می آیند. در یک نگاه: انگیزه، خاکستری را به آتش مبدل می کند. 


6. استقامت و پشتکار:  

 یکی دیگر از ویژگی‌هایی که در این آزمون به چشم می آید ، میزان استقامت و پشتکار در افراد است. به طور مسلم این مورد، یکی از پله های صعود سازمان و نیز خود فرد به سمت کارایی بیشتر است. آنان که به سمت قله در حرکت هستند، مدام با سختی های بسیار دست و پنجه نرم می‌کنند. کسانی که برتر هستند سعی می کنند تا با قدرت و ثبات به راهشان ادامه دهند و در برابر سختی‌ها صبر و شکیبایی پیشه کنند تا اینکه در نهایت، پیروزی را در آغوش بگیرند . 


7. روحیه ایثار: 

 افرادی که دارای این ویژگی هستند به راحتی قابل شناسایی خواهند بود. آنها در این مسیر سخت و پر پیچ و خم ، هرگز به دیگران تنه نمی زنند ، برای دیگران مزاحمت ایجاد نمی کنند و بر عکس اگر فردی دچار مشکل یا حادثه ای شود، بلافاصله برای کمک رساندن آماده هستند. این دسته ، از خود گذشته ترین افراد هستند. آیا شما این‌گونه افراد را که هدفهای فردی‌شان را فدای هدفهای جمعی و سازمانی می کنند ، درجمع سازمان خویش، راه نمی دهید؟ این افراد کم مشکل ترین و سر به راه ترین همکاران شما در سازمان خواهند بود و شما همواره به وجود این نیرو ها، نیازمند هستید. 


8. اجتماعی یا گوشه گیر:  

در این حرکت گسترده به سمت قله، شما می توانید به راحتی و بدون جلب توجه ، افراد اجتماعی و یا گوشه گیر را شناسایی کنید .این شناخت به شما کمک می کند تا تناسب بهتری بین خود و شغل برقرار کنید که پس از آن، افراد بهتر به فعالیت می پردازند و کارآیی را در بالاترین سطح توان خود نمایان می سازند و در نتیجه به دلیل این علاقه ، با مشتری و مراجعان رفتار بهتری خواهند داشت که این اثر بخشی موجب حفظ و نیز جذب مشتریان سازمان می شود.
با شناخت این صفات در افراد ، فرد گرا را در اموری که آرام و فاقد جنب جوش است ، مانند بایگانی و جمع گرا را که بیشتر اجتماعی تر هستند را در مشاغلی پر برخورد تر و فعالتر مانند پشت باجه یک بانک و یا در سمت یک فروشنده ، به کار می گماریم.
اگر هر کس همانجایی باشد ، که باید باشد ، دیگر دغدغه ای در کار نخواهد بود. 


9. سرعت یا دقت:  

فردی که با عجله و سریع به فعالیـت می‌پردازد، به همان نسبت نیز از دقت کمتری در انجام امور بهره می برد و به‌عکس فردی که در اصطلاح، پیوسته و آرام گام بر می دارد، اگر چه ممکن است با صرف زمان بیشتری به مقصد برسد اما مطمئن خواهد بود که کار را بدون نقص به پایان رسانده است.به هرحال از هر یک از این ویژگی‌ها که دقیقاً عکس هم هستند ، می توان در زمان و مکان خودش به خوبی استفاده کرد. مهم آن است که مدیریت ، افرادی را که دارای این فاکتورها هستند بشناسد تا بتواند به گونه ای درست از حضور آنها بهره ببرد. 


10. روحیه مشارکت: 

 از بارزترین ویژگی‌های سازمانی، وجود روحیه مشارکت در کارکنان آن سازمان می باشد، چرا که یک کل، چیزی نیست جز مجموعه ای از اجزای به هم پیوسته‌، که در جهت تحقق یک هدف ، در کنار هم فعالیت می کنند. سازمانی که می خواهد همیشه موفقیت باشد، باید تمام پیکره و اجزایش با هم هماهنگ و همسو فعالیت کنند.
در این کوه پیمایی، افرادی هستند که با مشارکت و همکاری در پی رسیدن به قله هستند، لذتها و تلخی‌ها را با هم و در کنار هم می چشند، تا اینکه در نهایت امر ، بر بام قله پای می‌نهند . 


11. ادب و احترام: 

 در این سفر کوچک سازمانی ( کوه پیمایی‌) می توان افراد را از نظر رعایت ادب و احترام شناسایی کرد. حتماً همگی به این امر آگاه هستید که شایستگی های علمی و فنی در کنار رعایت ادب و احترام، ارزش بیشتری خواهد داشت و افراد شایسته هرگز نباید در راه غرور و تکبر گام بردارند چرا که از ارزش های خویش می کاهند.
 

نکته آنکه:  

شناخت هر یک از این ویژگیها در پرسنل می تواند سازمان را در شایسته سالاری یاری رساند؛ یعنی مدیریت به راحتی می تواند افراد را در مشاغلی که از لحاظ ویژگی به آن نزدیک تر هستند، قرار دهد و به این ترتیب هر فرد در جا و مکان مناسب خود شروع به فعالیت می کند و سازمان در آینده دچار سکون و سستی نمی‌شود، زیرا افراد پویا در آن خدمت‌رسانی می کنند .
 

خلاصه اینکه اگر به قول ما ایرانی ها:  

مرد را در سفر بهتر می‌توان شناخت، ژاپنی ها بر این باورند که در سفر کارمند شایسته را بهتر     می توان شناخت. این تفکر و حرکت می تواند پایه گذار پیشرفتهای بنیادی در عرصه منابع انسانی باشد ، امید که مدیران ایرانی نیز خلاقیت را چاشنی روزمرگی کنند، تا آینده سازمان و درپی آن، آینده کشور مان روشن تر شود .

حکایت مدیریتی

یک حکایت 

      زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردند. روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش درحال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت: « لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمیداند چطور لباس بشوید. احتمالآ باید پودر لباس‌شویی بهتری بخرد.» همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.

هر بار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: « یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!»

مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!»    

  پیام حکایت  

    زندگی هم همینطور است. وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می‌کنیم، آنچه می‌بینیم به درجه شفافیت پنجره‌ای که از آن مشغول نگاه کردن هستیم بستگی دارد. قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به‌ جای قضاوت کردن فردی که می‌بینیم در پی دیدن جنبه‌های مثبت او باشیم؟ 

 

گاهی لازم است جهت حفظ آرامش محل کار غیرمستقیم نظر خود را ارائه کنید پیام فقط با رفتار و نه کلام

هدف از آفرینش این وبلاگ

    بنام یگانه معبود هستی 

 

 

    عملکرد امروز نتیجه یادگیری دیروز 

  

  عملکرد فردا حاصل آموزشهای امروز

 

 

     این وبلاگ با هدف جمع آوری و عرضه مطالب سودمند درحوزه مدیریت ِمهارتهای فردی و اثربخشی برای جوانان برومند ایرانی برروی وب قرار گرفته است.تلاشی هرچند کوچک و ناچیز برای تقویت و ارتقاء شایستگی های مدیریتی جوانان میهن اسلامی؛که آبادگران توانمند متعهد و آگاه فردای آن باشند.امید است با روشنگریهای سودمندتان یاریش کنید.این وبلاگ مجموعه ای است که در برگیرنده نگاه شخصی من به مهارتهای عمومی وتخصصی مورد نیاز مدیران فرداست.
     درصورت تمایل به تماس ازطریق پست الکترونیک univco@gmail.com اقدام فرمائید.خوشحال میشوم دوستان تازه ای پیدا کرده و با یاری آنان این مسیرطولانی برای توانمند سازی مدیران فردا را با دلگرمی و آگاهی بیشتری ادامه دهم .
قابل ذکر است با توجه به اینکه این وبلاگ با رویکرد ترویجی و هدف توسعه دانش ایجاد شده ؛ نقل مطالب حتی بدون ذکر منبع آزاد است. ( Open surce )

پنهان نکنم که؛ بی صبرانه مشتاق دریافت نظرات شما درباره این وبلاگ و مقالات ارائه شده آن هستم.

سیب ها

(( سیب ها ))

 

یک خانم معلم ریاضی که به یک پسر 7 ساله بنام آرنو ریاضی یاد می داد ...ازش پرسید:
آرنو اگر من بهت یک سیب و یک سیب و یکی بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟تا چند ثانیه آرنو با اطمینان گفت :4 تا! 


معلم نگران شده انتظار یک جواب صحیح آسان رو داشت (3).
او نا امید شده بود .او فکر کرد "شاید بچه خوب گوش نکرده است"او تکرار کردآرنو:خوب گوش کن آن خیلی ساده است تو می تونی جواب صحیح بدهی اگر به دقت گوش کنی .اگر من به تو یک سیب و یک سیب دیگه و یکی بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟
 

آرنو که در قیافهء معلمش نومیدی می دید دوباره شروع کرد به حساب کردن با انگشتانش در حالیکه او دنبال جوابی بود که معلمش رو خوشحال کند تلاش او برای یافتن جواب صحیح نبود تلاشش برای یافتن جوابی بود که معلمش را خوشحال کند .برای همین با تامل پاسخ داد" 4".....
 


نومیدی در صورت معلم باقی ماند . به یادش اومد که آنو توت فرنگی رو دوست دارد.او فکر کرد شاید آرنو سیب رو دوست ندارد و برای همین نمی تونه تمرکز داشته باشه.در این موقع او با هیجان فوق العاده و چشمهای برق زده پرسید:آرنو  اگر من به تو یک توت فرنگی و یکی دیگه و یکی بیشتر توت فرنگی بدهم تو چند تا توت فرنگی خواهی داشت آرنو؟معلم خوشحال بنظر می رسید آرنو با انگشتانش دوباره حساب کرد .هیچ فشاری در آرنو وجود نداشت ولی یک کم درخانم معلم بوداو موفقیت جدیدی برای آرنو می خواست  و آرنو با تامل جواب داد "3"؟
 

حالا خانم معلم تبسم پیروزمندانه داشت. برای نزدیک شدن به موفقیتش او خواست به خودش تبریک بگه ولی یه چیزی مونده بود او دوباره از آرنو پرسید اگر من به تو یک سیب و یک سیب دیگه و یکی دیگه بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟

آرنو فوری جواب داد "4"! 
خانم معلم مبهوت شده بود و با صدای گرفته و خشمگین پرسید چطو آرنو چطور؟
 
آرنو با صدای پایین و با تامل پاسخ داد "برای اینکه من قبلا یک سیب در کیفم داشتم ".
 

* نتیجه اخلاقی *

اگر کسی جواب غیر قابل انتظاری به سوال ما داد ضرورتا آن اشتباه نیست شاید یه بعدی  از آن را ابدا نفهمیدیم