.... مــــدیـــران بخـــوانـــنـــد ....

جدیدترین مقالات و نکات مهم مدیریتی برای مدیران امروز و فردای ایران زمین

.... مــــدیـــران بخـــوانـــنـــد ....

جدیدترین مقالات و نکات مهم مدیریتی برای مدیران امروز و فردای ایران زمین

کارآفرینی پادزهر بیکاری

  چگونه باید ایجاد اشتغال کرد، چگونه می توان مشکل بیکاری جوانان که امروز بهمهمترین مشکل کشور تبدیل شده است، را حل کرد؟ آیا دولت باید بیکاران را جذب کند وبرای آنها ایجاد اشتغال کند؟ آیا به غیر از دولت و بخش دولتی از راه های دیگری نمیتوان برای جوانان کار ایجاد کرد؟

به اعتقاد کارشناسان و متخصصان، در شرایط فعلی کشور، بهترین روش ایجاد اشتغال و حل مسئله بیکاری، توسعه و گسترش فرهنگ کارآفرینی در جامعه است. زیرا یکی از علل اصلی رشد نرخ بیکاری در کشور ما، توسعهنیافتگی فرهنگ کار و کارآفرینی در جامعه است و اینکه مردم و حتی تحصیلکرده ها وفرزندان خانواده های متمول هم دنبال این هستند که ازطریق بخش دولتی کسب و کاری برایخود ایجاد کنند.

چندین سال است که جامعه ما از بیکاری جوانان رنج می برد واگرچه هر روز بیش از پیش تاوان سنگین بیکاری جوانان را می پردازیم، اما هنوز اینمشکل حل نشده است. بیکاری جوانان نه تنها ضرر و زیان های گوناگون اقتصادی و اجتماعیبرای جامعه ما ایجاد کرده، بلکه ضربات سنگین فرهنگی و اخلاقی به جامعه وارد کردهاست، به گفته جامعه شناسان و کارشناسان یکی از علل اصلی رشد بزهکاری در جوانانامروز جامعه، بیکاری است، بنابراین باید برای این مشکل اساسی کشور چاره اندیشی شودو از راه های درست و مناسب آن را حل کرد، و هرچه زودتر برای جوانان ایجاد اشتغالنمود.  

راه های ایجاد اشتغال و کسب و کار

چه کسانی می توانند مشکلبیکاری و کمبود اشتغال را در جامعه حل کنند؟ اقتصاد ما یک اقتصاد سه بخشی است: دولتی، تعاونی و خصوصی. تصور اکثر جوانان این است که دولت باید برای آنها ایجاد کسبو کار و اشتغال نماید. و چشم آنها کمتر متوجه سایر بخش های اقتصادی کشور مانند بخشخصوصی و تعاونی است. کمتر جوانی را می توان در جامعه یافت که برای کسب و کار چشمشبه دولت و کارهای دولتی نباشد. اکثر آنها با وجود آنکه می دانند حقوق و دستمزد دربخش دولتی پایین است و در حال حاضر اکثر کارکنان دولت با مشکل کمبود حقوق روبروهستند، ولی با این وجود، جویای کار در ادارات و سازمان های دولتی هستند.  

دولت توان جذب نیروی جدید ندارد

یکی از نکاتی که باید برای جوانانو اکثر مردم روشن شود این است که دولت نه توان جذب نیروی انسانی جدید دارد و نهاینکه باید به او اجازه داده شود که نیروی انسانی خود را بیش از این افزایش دهد. امروز اکثر درآمد و بودجه کشور صرف حقوق و دستمزد حجم وسیع نیروی انسانی بخش دولتیمی شود. در دنیا از هیچ دولتی نمی توان اسم برد که به اندازه دولت ایران، نیرویانسانی داشته باشد. در حال حاضر حدود دو میلیون و 300 هزار نفر بدون احتساب نیروهایمسلح (ارتش، سپاه و نیروی انتظامی) حقوق بگیر دولت هستند و پرداخت حقوق این نیرویعظیم انسانی، فشار زیادی را به دولت تحمیل کرده است.

در سال های اخیر اگرچهدرآمدهای نفتی و یا مالیاتی کشور افزایش یافته است، ولی به دلیل همین نیروی انسانیعظیم، تنها بخش کوچکی از این درآمدها صرف عمران و آبادانی و توسعه کشور شده است واکثر درآمدهای نفتی کشور صرف پرداخت حقوق شده است، در صورتی که اگر ما یک تعصب ملیداشته باشیم، نباید اجازه دهیم اصلی ترین درآمد ملی کشور فقط صرف حقوق ودستمزدکارکنان دولت شود، بلکه ما باید از دولت بخواهیم که این درآمدها را صرف رشد وتوسعه اقتصادی کشور که به سود همه ملت و آحاد جامعه است، کند. بنابراین نه درست ونه عاقلانه است که مردم بخواهند که دولت بیش از این نیرو جذب کند.  

شکست اقتصاد دولتی در اکثر نقاط جهان

تجربه کشورهای گوناگون جهان به خصوص در سالهای اخیر نشان می دهد که اقتصاد دولتی و حکومتی در هیچ کشوری سرانجام خوشی ندارد ودر اکثر کشورها نه تنها با شکست روبرو شده، بلکه یکی از عوامل اصلی فسادهای مالی وحتی اخلاقی در آن جوامع بوده است. به همین دلیل است که در دو دهه اخیر شاهد هستیمکه اکثر کشورهایی که اقتصاد آنها به صورت دولتی اداره می شد، ناچار شدند سیستماقتصادی خود را متحول و دگرگون کنند و به جای پافشاری روی اقتصاد دولتی، به سایربخش های اقتصادی مانند بخش خصوصی و بخش تعاونی توجه بیشتر نمایند. کشورهای روسیه،چین، کره و... از جمله این کشورها هستند، به گفته سفیر چین دؼbr>? ایران، چینتوانسته است در دو دهه اخیر با جذب 500 میلیارد دلار سرمایه خارجی بیش از صدها هزارشرکت در چین ایجاد و راه اندازی کند و طبیعی است که آنها از این طریق نه تنها مشکلبیکاری حجم وسیع مردم چین را حل کرده اند، بلکه به شدت اقتصاد چین را رونق بخشیدهاند و درآمدهای عظیمی در بازار جهانی کسب کرده اند. صادرات چین در سال گذشته فقط بهکشور آمریکا حدود یکصد میلیارد دلار بوده است. کشور کره همانند چین نیز یک انقلابعظیمی در اقتصاد کشور خود بوجود آورده است و کشوری که کل خاک آن کمتر از استانخراسان ایران است، در سال گذشته حدود 240 میلیارد دلار صادرات غیر نفتی داشته است.  

ضرورت رشد بخش های تعاونیو خصوصی درکشور

به گفته دکترمحمود احمد پورداریانی عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و متخصص کارآفرینی،امروز در تمام دنیا، دولت ها متوجه شده اند که خودشان نمی توانند توسعه و رشد ایجادکنند، بنابراین اکثر دولت ها در جهان سیاست هایی اتخاذ می کنند که در کشورشانکارآفرینان رشد و نمو پیدا کنند، یعنی بخش خصوصی را رشد و توسعه می دهند تا فضایکسب و کار ایجاد شود.

دکتر احمد پورداریانی در پاسخ به این سؤال که چهکسانی باید در کشور ایجاد شغل کنند و مشکل بیکاری جوانان را حل کنند، می گوید: «ایجاد شغل یا باید توسط دولت یا شرکت های موجود و یا شرکت های جدید صورت گیرد. اماامروز برای همه روشن است که نیروی انسانی دولت بیش از حد سنگین شده است و دیگر قادربه استخدام نیروی جدید نیست. از طرف دیگر شرکت های موجود نیز ظرفیت های محدودیدارند و قادر به جذب نیروی جدید نیستند و هر اندازه هم که دولت بگوید، برای جذب هرنفر سه میلیون تومان می دهد، فایده ای ندارد، چرا که شرکت های موجود نه تنها توانجذب نیروی جدید ندارند، بلکه برخی از آنها به خاطر افزایش هزینه ها ناچار به تعدیلنیروی انسانی خود می باشند. بنابراین تنها راه حل بیکاری و جذب نیروی جدید و ایجاداشتغال این است که کارآفرینی در کشور توسعه یابد و شرکت های جدید غیردولتی ایجادشود و اکنون این سوال مطرح می شود که چه کسانی باید این کار را بکنند که پاسخ مااین است کسانی که ما به آنها کارآفرین می گوییم. باید این کار را انجام دهند.»  

کارآفرینی چیست؟

وقتی از بسیاری از مردم و حتی نخبگان جامعه سوالمی شود که «کارآفرینی» چیست یا «کارآفرینان» چه کسانی هستند، به سرعت پاسخ می دهندکه «کارآفرینی» ایجاد کار و شغل است و «کارآفرین» ایجاد کار می کند، در صورتی کهتعریف «کارآفرینی» و «کارآفرین» این نیست. به گفته متخصصان و کارشناسان، کارآفرینیقصه زندگی انسان های موفق هر جامعه است که به جای این که بیایند و در جایی استخدامشوند و مشغول کار شوند، خودشان کسب و کار راه می اندازند و به گفته دکتر احمدپورداریانی، کارآفرینان قهرمانان توسعه اقتصادی- اجتماعی جوامع می باشند.

نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریفروشن از آن است. کارآفرینی همانند سایر واژه های مطرح در علوم انسانی، هنگامی قابلتحلیل و تبیین می باشد که بتوان تعریف یا تعاریف روشن و مشخصی از آن ارائه نمود. ازآن جا که مفاهیم علوم انسانی در زمره مفاهیم قطعی علوم فیزیک و شیمی به شمار نمیرود، ارائه یک تعریف قطعی و مشخص برای واژه های آن، کاری دشوار و حتی غیرممکن است. «کارآفرینی» نیز یکی از واژه هایی است که تعریف واحدی برای آن وجود ندارد و ازابتدای طرح آن در محافل علمی، تعاریف متفاوت و حتی متناقضی از دیدگاه های گوناگونبرای آن ارائه شده است. وجود این عوامل در تعریف کارآفرینی از سویی نشان دهندهگستردگی و اهمیت موضوع است که می تواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد و ازسوی دیگر نشان دهنده پویایی موضوع است که زمینه ارائه مدل ها، تعریف ها و نظراتمتفاوتی را فراهم می آورد. به منظور آگاهی دقیق و ارائه یک تعریف علمی از «کارآفرینی» از دکتر محمود احمدپور داریانی به عنوان متخصص این رشته می خواهیم که تعریف خود را از «کارآفرینی» ارائه کند.

دکتر احمدپور داریانی در پاسخ بهاین سوال می گوید: «خیلی ها فکر می کنند که کارآفرینی به معنای آفرینش و ایجاد کارمی باشد، در صورتی که این یک برداشت اشتباه از کارآفرینی است، من ارتباط با تحقیقیکه در دانشگاه امیرکبیر انجام دادم، از دو هزار نفر از مدیران و مسئولان کشورخواستم که تعریف خود را از واژه «کارآفرینی» مطرح کنند، حدود 80 تا 90 درصد تعریفآنها از کارآفرینی، ایجاد کار بود و طبیعی است که وقتی متخصصان و نخبگان جامعه ازاین واژه تعریف درستی نداشته باشند، عموم مردم هم تعریف روشنی از کارآفرینی نخواهندداشت.

وی می افزاید: «کارآفرینی به معنای ایجاد کار نیست.»  

مفهوم واژه کارآفرینی

به گفته دکتر احمد پورداریانی، واژه کارآفرینی از کلمهفرانسوی entrepreneurبه معنای «متعهدشدن» (undertake) نشات گرفته است و براساس واژهنامه دانشگاهی وبستر، کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیتاقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند.

دکتر احمدپور داریانی می گوید: «من خودم در سال 9991 میلادی(8731 هجری شمسی) یک تعریف از کارآفرین ارائه کردم ومعتقدم «کارآفرین» فردی است که دارای ایده و فکر جدید می باشد و از طریق ایجاد کسبو کاری که توام با مخاطره مالی و اجتماعی است، با بسیج منابع محصول، خدمت جدید بهبازار ارائه می کند، پس کارآفرین سه کار مهم می کند که اول ایجاد خلاقیت و نوآوری،دوم راه اندازی یک شرکت یا کسب و کار و طی کردن فرایند ایجاد کسب و کار و سوم ارائهمحصول و خدمت خود به بازار می باشد. بنابراین اگر در جامعه یک کسی برای اولین باردستمال کاغذی را تولید کرد، چون اولین بار است، این کارآفرینی کرده و اولو یټباکارآفرین است. به عبارت دیگر آنها که اولین ها در هر کاری هستند و با نوآوری جبهههای جدیدی در اقتصاد باز می کنند، کارآفرین هستند.  

کارآفرین کیست؟

کارآفرین کیست و دارای چه ویژگی هایی است؟ دانشمندان و محققان علوم رفتاری،مدیریت و اقتصاد تعاریف گوناگونی از «کارآفرین» ارائه می کنند. به اعتقادبرخی از دانشمندان مانند ریچارد کتیلن (cattilon)، کارآفرین کسی است که خطرپذیر استو توانایی برقراری ارتباط بین تولیدات و خدمات، توانایی سازماندهی و نظارت بر تولیدو معرفی روش های جدید، محصولات جدید و یافتن بازارهای جدید را دارد.

اسکامپتر یکی دیگر از دانشمندان می گوید: «کارآفرین کسی است که نوآور است وقدرت خلاقیت بالایی دارد و فعالیت های جدیدی را در قالب شرکت های کوچک راه اندازیمی کندکول (Cole) هم می گوید: کارآفرین به شخصی می گویند که بهترین وآخرین موقعیت های اقتصادی و تجاری را کشف می کند و روش استفاده از این فرصت ها رامی داند. این فرد معمولا دارای استعداد، خلاقیت، ابتکار، سازماندهی و مدیریت در سطحبالایی است.

«دیوید مک کران» و «اریک فلانیگان» کارآفرینان را افرادینوآور، با فکری متمرکز و به دنبال کسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند که کمتر مطابق کتاب کار می کنند و در نظام اقتصادی، شرکت هایی نوآور، سودآورو با رشدی سریع را ایجاد می نمایند.

همه می توانند کارآفرین باشند

    بطور ساده کارآفرین به شخص حقیقی یا حقوقی ای گفته می شود که توانایی تحمل ریسک - اغلب مالی - را دارد و می تواند یک ایده اولیه را به یک فعالیت اقتصادی تبدیل کند. همه ما میتوانیم یک کارآفرین باشیم، چه کارمند، چه کشاورز و ... در هر پست و مقامیکه باشیم در راه انجام فعالیت های خود می توانیم کارآفرین بوده و ایده های خود برای بهبود انجام کارها را به واقعیت تبدیل کنیم.

یک کشاورز می تواند با راه اندازی روش های جدید کاشت، آبیاری، نگهداری و ... کمیت یا کیفیت محصولات خود را بالاببرد. یک کارمند می تواند برای انجام فعالیت های روزانه و البته در چهارچوباختیارات خود روش های جدیدی را اختیار کند تا انجام کارها برای خود و ارباب رجوعسریعتر و با کیفیت بالاتری صورت پذیرد. یک مهندس یا شرکت می تواند با قبول هزینههای تولید آزمایشگاهی، نمونه ای از یک محصول را تولید کرده و در صورت مفید بودنآنرا تولید انبوه نماید و به جامعه خود خدمت کند. یک مربی تیم فوتبال می تواند بااتخاذ روشهای مدیریتی و arrange یک تیم به موفقیت های بسیار دست پیدا کند و .... همانطور که مشاهده می کنید در تمام مثال هایی که آورده شد نوعی ریسک وجوددارد. این ریسک ممکن است باعث از بین رفتن محصول کشاورز شود یا باعث شود تا کارمندتوبیخ یا اخراج شود و یا سرمایه گذاری آن مهندس یا شرکت به هدر رود. و دست آخر آنکه آن مربی تیم ممکن است سمت یا اعتبار خود را از دست دهد. بنابراین مشاهده می کنید که بسادگی می توان این نتیجه را گرفت که "کارآفرینی بدون ریسک امکان پذیر نمی باشد." شاید از همین جمله بتوان فهمید که چرا در کشور ما در میان جوانان کارآفرینی جایگاه والایی ندارد، فعلا" اجازه دهید بحث فنی را ادامه دهیم.


ویژگی های کارآفرین

کارآفرین ویژگی ویژه به شرح زیر دارد :

- خود اتکایی از اولین خصوصیات یک کار آفرین می باشد.

با کمک این نیرو کارآفرین می تواند به مبارزه با سختی ها بپردازد. بنابراین اگر می خواهیدکار آفرین باشید باید این توانایی را در خود تقویت کنید.

- نیاز به انجام دادن و بدست آوردن از دیگر خصوصیات یک کارآفرین می باشد.

اینگونه اشخاص بصورت دائم نیازبه آن دارند که محصول یا خدمتی را ایجاد کنند. از ساده ترین نوع آن مثلا" در فعالیتهای خانگی گرفته تا پیچیده ترین کارهایی که ممکن است در تولید یک محصول یا خدمت بهآن لازم باشد.

- استفاده از نهایت بهره وریاز دیگر ویژگی های یک کارآفرین هست. 

یک کارآفرین همواره می خواهد از وقت خود بهترین استفاده را کند.

- تحمل ریسک ازدیگر ویژگی های این گونه افراد می باشد.

یک کارآفرین می تواند ریسک ناشی از شکست راپذیرفته و تحمل کند. این ریسک ممکن است مالی یا حیثیتی باشد و یا از دست دادن بسیاری چیزها که مردم عادی در زندگی آنها را داراند، باشد.

- آنها شکارچی فرصتها هستند.

کارآفرین بسادگی می تواند میان یک اتفاق بدون خاصیت با دیگری که در دل آن فرصت شکوفایی نهفته است، تمایز قائل شود و دومی را شکار کند.

- نیاز به پیشرفت دائمی از دیگر ویژگیهای این افرا می باشد.

حتی هنگامی که کارآفرین فعالیت اقتصادی را راه اندازی کرد متوقف نمی شود او علاقه دارد که همه روزه به پیشرفت های جدیدیدست پیدا کند.

- کارآفرین توانایی بالایی در کنترل خود دارد.

 تحقیقات نشان می دهد که اغلب کارآفرینان بیشتر از آنکه بتوانند محیط بیرون را کنترل و مدریت کنند برخود تسلط دارند. اثر جنبی این خاصیت می تواند همان قدرت کنترل بر محیط نیز باشد.

- آنها همواره به هدف نگاه می کنند و شب و روز فکرشان رسیدن به هدف می باشد.

دقت کنید که تمرکز بر هدف برای بسیاری از مردم دشوار است اغلب به کاری که در حالانجام دادن آن هستند فکر می کنند نه هدف.

- کارآفرین توانایی تشخصی اولویت هارا دارد.

خوب می داند چه کاری، چه موقع باید انجام شود و حاضر است بر سر آن بادیگران مبارزه کند.

- خوش بینی

 از ویژگی های مهم و بارز یک کارآفرین است. برای همین بسیاری از کارآفرینان جوان هستند چرا که آنها معمولا" به هر کاری خوشبین می باشند. کارآفرین در برخورد با مشکل بدون آنکه ذهن خود را مخدوش کند مبارزه می کندتا آنرا از میان بردارد. حتی اگر مشکل بزرگ باشد به خود می گوید "الان که نمی شودآنرا حل کرد به کار دیگری می پردازم و بعد سراغ آن می آیم".

- شجاعت

 از دیگرویژگی های یک کارآفرین می باشد. دقت کنید که تحمل ریسک با شجاعت تفاوت بسیاری دارد،به این مثال توجه کنید. یک مدیر کارآفرین یک شرکت را در نظر بگیرید. او هموراه درحال ایجاد تغییر در شرکت می باشد تا به هدفهای خود نزدیک شود. اگر شکست بخورد بایدریسک - یا همان هزینه - آنرا بپردازد فرض کنید که پول و امکانات هم دارد و میپردازد. چیزی که این فرد نیاز دارد صفتی است بنام "شجاعت" او باید دل انجام این تغییرات و به نوعی بازی با سرنوشت خود، کارمندان و شرکت را داشته باشد.

- کارآفرین معمولا" قدرت تحمل بالایی دارد.

 این قدرت تحمل از مسائل کاری شروع شده ویقیناً به مسائلی که در اجتماع یا خانواده او بدون شک رخ خواهد داد کشیده خواهد شد. قدرت تحمل جاذبه ایجاد می کند در حالی که عدم داشتن آن فرد را مجذوب می کند. مثال ساده آنکه فردی که قدرت تحمل بالایی ندارد معمولا" در یک شرکت دولتی - که قدرت تحمل و زنده بودن بالا دارد - مشغول بکار عادی و بدون جنبیش می شود.

- کارآفرینان انگیزه داخلی بالایی برای انجام کار دارد.

دقت کنید که اگر فردی دارای انگیزه بسیارقوی برای انجام کاری باشد و آن انگیزه در درون آن نباشد در هر لحظه ممکن است که فردآن کار را رها کند. اما نیروی انگیزشی در کارآفرین در درون خود او وجود دارد و تازنده هست به کار و فعالیت ادامه می دهد. تفاوت گرمای زمین و خورشید را مقایسه کنید،اگر خورشید برود زمین سرد خواهد شد اما اگر زمین برود خورشید همچنان گرم خواهدماند.

ویژگی های کارآفرین

۱- مقدمه

کارآفرینی عبارت است از فرایند خلق چیزی جدید و پذیرش مخاطرات و سود حاصل از آن. به عبارت دیگر، کارآفرینی فرایند خلق چیزی جدید و باارزش است که با اختصاص زمان و تلاش لازم و در نظر گرفتن ریسک‌های مالی، روانی و اجتماعی و رسیدن به رضایت فردی و مالی و استقلال به ثمر می‌رسد. این تعریف دارای چهار جنبه‌ی اساسی است:

کارآفرینی مستلزم فرایند خلق است. خلق هر چیز ارزشمند و جدید. این خلق باید برای کارآفرین و مخاطبی که این خلق برای او انجام شده است ارزش داشته باشد.

کارآفرینی مستلزم وقف زمان و تلاش کافی است.

در نظر گرفتن ریسک‌های اجتناب‌ناپذیر لازمه‌ی کارآفرینی است.

در کارآفرینی، رضایت شخصی از استقلال کاری به وجود می‌آید.

چند جنبه‌ی مشترک در همه‌ی تعاریف کارآفرینی وجود دارد: ریسک‌پذیری، خلاقیت، استقلال و پاداش.   

2- کارآفرین کیست؟

کارآفرین کسی است که فرصتی را کشف و برای پیگیری و تحقق آن، سازمان مناسبی را ایجاد می‌کند.

کارآفرین کسی است که عمدتاً به منظور کسب سود و رشد، کسب و کاری را تاسیس و اداره می‌کند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است.

کارآفرین کسی است که سیاستگذاری کسب و کار با اوست و به حساب خود ریسک مالی آن را به عهده می‌گیرد.

کارآفرین کسی است که موسسه‌ی اقتصادی، خصوصا کسب و کاری را که معمولا مستلزم ابتکار و ریسک قابل توجهی باشد سازماندهی و اداره می‌کند.   

3- وجوه مشترک کارآفرینان

ریسک‌پذیری (ریسک‌های متوسط و حساب شده)

نیاز به توفیق

نوآوری، خلاقیت، ایده‌سازی

اعتماد به نفس

پشتکار زیاد

آرمان‌گرایی

پیشقدم بودن

فرصت‌گرا بودن (بیشتر در جستجوی فرصت‌ها هستند تا تهدیدات)

نتیجه‌گرا بودن

اهل کار و عمل بودن

آینده‌گرایی   

4- صفات اشخاص کارآفرین

کارآفرینان اعتدال در میزان خطر را ترجیح می‌دهند. فعالیت‌های با میزان خطر معتدل، آنهایی هستند که مهارت و کوشش شخص نقش اصلی را ایفـا می‌کند. ممکن است شرایط مساعد هم در آن نقشی داشته باشد، اما تاثیر آن به وسیله‌ی مهارت و کوشش شخصی به حداقل رسیده تا نتیجه‌ی کار جزء مسئولیت‌های خود شخص باشد.

کارآفرینان از خطر استقبال می‌کنند، در صورتی که خطر محاسبه شده باشد. به عبارت دیگر، آنها مسئولیت فعالیت‌هایی را که در آنها هیچ امکان موفقیتی وجود نداشته باشد و یا یک خودکشی مالی باشد را به عهده نمی‌گیرند. کارآفرینان برای قبول خطر باید جرأت داشته باشند و بدین وسیله سرنوشت خود را رقم مــی‌زنند. اما در شرایط نامطمئن تمام جوانب را برای حل مشکلات در نظر گرفته و بنا بر تناسبشان، آنها را طبقه‌بندی می‌کنند.

کارآفرینان مسئولیت شخصی را قبول مـــی‌کنند. یکی از انگیزه‌های اصلی برای دنبال کردن آینده، کارآفرینی است. او ترجیح می‌دهد که خودش تصمیم بگیرد و در جریان آن، تمام کوشش، دانش، مهارت و سرمایه خود را نیز به کار می‌گیرد. اگر شکست بخورد، فقـط مـی‌تواند خود را مقصر بداند و اگر موفق بشود، فقط صلاحیت کارآفرینی خود را تایید کرده است.

کارآفرینان اعتماد به نفس دارند. کارآفرینان به خاطر اعتماد به نفس خود، شهرت دارند. آنها بر این باورند که می‌توانند انتظاراتی که از آنها هست برآورده کنند. به عبارت دیگر، آنها امکان موفقیت خود را بیش از آن چیزی که هست، در نظر می‌گیرند. ظاهرا کارآفرینان واقعی به خاطر اعتماد به نفس بالایی که در خود می‌بینند و برای دیگران غیرقابل لمس است، موفق می‌شوند.

کارآفرینان به دنبال بازتاب عملکرد خود هستند. کارآفرینان به خاطر آگاهی از وضعیت موجود به دنبال بازتاب عملکرد خود چه خوب، چه بد، هستند. بدون داشتن این اطلاعات ادامه‌ی کار برای آنها خیلی مشکل است. کارآفرینان در هر کاری که انجام می‌دهند، هدف‌گرا هستند. بدین ترتیب که آنها همیشه به فکر اهداف طولانی مدت خود بوده و کارهایی که امروز انجام می‌دهند، در راستای اهداف آینده‌شان است. آنها همیشه چیزی را مورد هدف قرار داده و اهداف آنها معمولا عادی نیستند. به همین خاطر دیگران آنها را بلندپرواز می‌نامند.

کارآفرینان، همیشه به دنبال مبارزه بوده و احساس اکتساب را دوست دارند. بنابراین استانداردهای بالایی را برای کار خود در نظر می‌گیرند. آنها محصولاتی با کیفیت بالا تولید و بر اساس مرغوبیت و راندمان رقابت می‌کنند. آنها از مواجه شدن با رقابت ترسی ندارند و در حقیقت از رقابت لذت می‌برند.

کارآفرینان نوآور هستند و همواره در مقابله با موقعیت‌ها از راه‌ها و روش‌های جدید استفاده می‌کنند. آنها از توانایی خود در خلاقیت لذت می‌برند. از تصورات و ابتکارات شخصی خود برای یافتن راه‌های جدید و کنار هم گذاشتن چیزها استفاده می‌کنند. آنها پر از پرسش هستند.

کارآفرینان خستگی را زیاد احساس نمی‌کنند. در برابر مشکلات به دنبال راه حل گشته و سریعاً برای حل آنها اقدام می‌کنند. آنها می‌دانند با کار موثر، به اهداف خود خواهند رسید.   

5- وظایف کارآفرین

هشت وظیفه برای کارآفرین وجود دارد:

از موقعیت‌های محیط آگاه می‌شود.

برای استفاده از این موقعیت‌ها خود را به خطر می‌اندازد.

برای کار سرمایه‌گذاری می‌کند.

نوآوری‌ها را معرفی می‌کند.

کار و تولید را نظم می‌بخشد.

تصمیم می‌گیرد.

برای آینده برنامه‌ریزی می‌کند.

محصولات خود را با سود می‌فروشد.  

6- انگیزه‌های مهم کارآفرینی

سه انگیزه‌ی اولیه باعث می‌شود که افراد، کارآفرین شوند:

نیاز به پیشرفت

علاقه به آزادی و استقلال

احتیاج به رضایت شغلی   

7- سرچشمه‌ی کارآفرینی

کارآفرینان از کجا می‌آیند؟ اشخاص چگونه کارآفرین می‌شوند؟ آیا کارآفرینان زاده شده یا ساخته می‌شوند؟ زمانی بود که تصور می‌شد کارآفرینان به جای ساخته شدن، متولد می‌شوند. صفات آنها به قدری نادر بودند که در هر جایی یافت نمــی‌شدند. امروزه، شواهد کافی وجود دارد که نشان دهد صفات کارآفرینی را می‌توان با آموزش، پرورش داد.   

8- نقش‌های کارآفرینان در جامعه

کارآفرینان نقش‌های ذیل را در جامعه ایفا خواهند کرد:

عامل اشتغال‌زایی

عامل انتقال فناوری

عامل ترغیب و تشویق سرمایه‌گذاری

عامل شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید

عامل تعادل در اقتصادهای پویا

عامل کاهش بوروکراسی اداری (کاهش پشت میزنشینی و شوق عمل‌گرایی و...)

عامل نوآوری و روان‌کننده‌ی تغییر

عامل تحریک و تشویق حس رقابت

عامل ساماندهی  

چهار کلید برای کارآفرینان جوان

      کار با کارآفرینان جوان بسیار لذت‌بخش است؛ چون آنها انرژی، شور و ایده دارند. اما اگر آنها والدین معروف، ارتباطات مهم یا ابداعی در تکنولوژی مانند اسکایپ نداشته باشند، با چالش ارائه ایده‌هایشان به مخاطبان بدبین مواجه خواهند شد... 

به همین دلیل، «توری جانسن» مدیرکل یک شرکت خدمات استخدامی به نام ویمن فورهایر می‌گوید که کارآفرینان جوان باید مهارت خود را در سخنرانی برای عموم افزایش دهند.
او می‌گوید: «حتی اگر شما بهترین ایده روی کره زمین را هم داشته باشید؛ اگر مطمئن و با آگاهی به نظر نرسید، کسی به ایده شما گوش نخواهد داد. البته روی دیگر سکه این است که گاهی ایده‌ای که چندان هم بی‌نظیر نیست، موردتوجه قرار می‌گیرد؛ چون ارائه‌دهنده آن توانسته است شخصا با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند. نباید قدرت و اهمیت این مهارت‌ها را ناچیز بشمارید.» در اینجا چهار استراتژی به کارآفرینان جوان ارائه می‌شود تا بتوانند به وسیله آنها با اطمینان به ارائه نظرات و ایده‌های خود بپردازند و خود را مطرح کنند. 


1 - از شور و هیجان خود تبعیت کنید
«دانلد ترامپ» به تبلیغ کتاب جدید خود پرداخت و میلیون‌ها نفر از خواندن ایده‌ها و تماشای سخنرانی او لذت می‌برند. پیام کلیدی ترامپ این نبود که چگونه در زمینه املاک و مستغلات ثروتمند شوید، بلکه پیام کلیدی او تنها این بود که «به آنچه انجام می‌دهید عشق بورزید»، به نظر می‌رسید که همه اصول دیگر ترامپ برای موفقیت بر پایه همین مفهوم کلیدی استوار بودند. او در مصاحبه تلویزیونی اخیر خود از کارآفرینان جوان خواست «موضوع مدنظر خود را به خوبی بشناسند.» اما در کنار آن افزود: اگر نسبت به آن موضوع شور و هیجان داشته باشید، قادر خواهید بود هر کاری انجام دهید تا بر همه نکات مربوط به آن موضوع اشراف پیدا کنید. خواهید دید که همه‌چیز به شور و علاقه بستگی دارد. می‌توان به مردم آموخت که چگونه نظرات خود را موثرتر بیان کنند؛ اما نمی‌توان به آنها شور و هیجان را درس داد و بدون شور و هیجان شما بسیار سخت‌تر موفق می‌شوید. توجه افراد را به ایده‌هایتان جلب کنید. 


2 - یک دیدگاه خلاصه برای یادآوری به رشته تحریر درآورید
ارائه دیدگاه با بیانیه ماموریتی کاملا متفاوت است. بیانیه ماموریتی یک پاراگراف طولانی و پیچیده است که معمولا کمیته‌ای آن را تنظیم می‌کند. اما دیدگاه، یک تصویر خلاصه‌شده و فشرده از آینده‌ای روشن‌تر است که با محصول یا خدمات شما محقق خواهد شد. ارائه دیدگاه در شرایط مطلوب باید حدود ده کلمه یا کمتر باشد. سرمایه‌گذاران معمولا بر این باورند که اگر یک کارآفرین نتواند محصول خود را در ده کلمه یا کمتر توصیف کند، نباید بر آن محصول سرمایه‌گذاری کرد. 


3 - از قانون 10/20/30 پیروی کنید
اگر به استفاده از نرم‌افزارهای ارائه مطلب چون پاورپوینت عادت ندارید، هم‌اکنون استفاده از آن را تمرین کنید. سرمایه‌گذاران، شرکا و مشتریان بالقوه شما دوست دارند اطلاعات شما را به صورت بصری دریافت کنند و یک کپی از آن را برای خود داشته باشند.
اما به خاطر داشته باشید که ارائه ایده شما می‌تواند خوب یا بسیار ضعیف انجام شود.
یکی از روسای سابق اپل به نام گای‌کاواساکی، به صدها ارائه نظر گوش داده است که اغلب آنها «آنچنان کسالت‌بار بوده است که قادر به ادامه گوش دادن به آنها نبوده است». او به قانون 10/20/30 اشاره می‌کند. این قانون بسیار ساده است. وقتی سمیناری باید ارائه دهید، باید 10 اسلاید را در 20دقیقه با فونت 30 ارائه دهید. استفاده از این قانون به شما در احیای روش سخنرانی‌تان کمک می‌کند. 


4 - مانند یک رهبر لباس بپوشید
مخاطبان شما در 90 ثانیه اول جلسه در موردتان به قضاوت می‌نشینند. این به شما زمان زیادی برای ارائه محتوای سخنانتان نمی‌دهد. معنای این نکته این است که مخاطبان براساس حرکات بدن و لباس شما در موردتان قضاوت می‌کنند. یک قهرمان ارتش گفته است که رهبران بزرگ همیشه نسبت به حضار در یک اتاق کمی بهتر به نظر می‌رسند.
سرانجام آنکه اگر بتوانید با موفقیت به ابراز عقیده خود بپردازید، موفقیت شما در رسیدن به اهدافتان تضمین می‌شود.

مفهوم کارآفرینی

    کارآفرینی مفهومی است که تاکنون از دیدگاه‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و همه بر این باورند که کارآفرینی (Entrepreneurship) موتور محرکه‌ی توسعه‌ی اقتصادی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. سه دلیل مهم کشورها برای توجه به مقوله کارآفرینی، تولید ثروت، توسعه‌ی تکنولوژی و اشتغال مولد است. در حالی که در کشور ما به اشتباه این مفهوم صرفا با اشتغال‌زایی مترادف شده و فقط برای حل مشکل اشتغال به سمت کار آفرینی پیش می‌رویم. در اواخر دهه‌ی 70 در بسیاری از کشورهای پیشرفته به علت تغییر در ارزش‌ها و گرایش‌های جامعه و البته تغییرات جمعیت شناختی، موجی از کسب و  کارهای کوچک و افراد خوداشتغال به وجود آمد. به علت تاثیرات عمیق این پدیده مطالعات زیادی از چهار دیدگاه اقتصاد، مدیریت، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی انجام شده است. باوجود قدمت بررسی کارآفرینی و تلاش محققین فراوان، مانند سایر مفاهیم علوم انسانی ارائه‌ی تعریفی قطعی و مشخص برای آن، کاری دشوار و حتی غیرممکن است. توجه به سیر تکاملی این مفهوم، خود شامل نکات جالبی است. در سیر تکاملی مفهوم کارآفرینی، عوامل زیادی مانند ریسک‌پذیری، نوآوری و ... به این مفهوم اضافه شده است. در بخش حاضر، برای درک بهتر کارآفرینی، سیر تاریخی تعریف کارآفرینی و تغییر نگرش به آن از ابتدا تاکنون مورد بررسی قرار می‌گیرد.   

سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی

ریشه‌ی واژه کارآفرینی از کلمه‌ی فرانسوی Entreprendre، اصطلاحا به معنای واسطه یا دلال، مشتق شده است. این واژه در طول زمان همراه با تحول شیوه‌های تولید و ارزش‌های اجتماعی دچار دگرگونی و افزایش مفاهیم در بر گیرنده شده است. از آن‌جا که بررسی این تحولات و موارد کاربرد این واژه تا حد زیادی در راستای توسعه‌ی نظریه‌ی کارآفرینی حرکت کرده است، مروری داریم به پنج دوره دگرگونی، در مفهوم کارآفرینی.   

دوره‌ی اول: قرون 15 و 16 میلادی «صاحبان پروژه‌های بزرگ»

اولین تعاریف کارآفرینی در این دوره ارائه می‌شود. این دوره همزمان با دوره‌ی قدرتمندی ملاکین و حکومت‌های فئودالی در اروپا است. کارآفرین کسی است که مسئولیت اجرای پروژه‌های بزرگ را بر عهده می‌گیرد و البته در این راه مخاطره‌ای را نمی‌پذیرد، زیرا عموما منابع توسط حکومت محلی تامین می‌شود و او صرفا مدیریت می‌کند. نمونه‌ی بارز کارآفرین در این دوره معماران مسئول ساخت کلیسا، قلعه‌ها و تاسیسات نظامی هستند.   

دوره‌ی دوم: قرن 17 میلادی «مخاطره‌پذیری»

در این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی بعد جدیدی به کارآفرینی اضافه شد: مخاطره. کانتیلون یکی از اولین محققین این موضوع، کارآفرینی را این گونه تعریف می‌کند: «کارآفرین کسی است که منابع را با قیمت نامشخص می‌خرد، روی آن فرایندی انجام می‌دهد و آن را به قیمتی نامشخص و تضمین نشده می‌فروشد، از این رو مخاطره‌پذیر است.» کارآفرین در این دوره شامل کسانی نظیر بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی می‌گردید.  

دوره‌ی سوم: قرون 18 و 19 میلادی و اوایل قرن بیستم «تمایز کارآفرینان از دیگر بازیگران صحنه‌ی اقتصاد»  

در این دوره ابتدا کارآفرین از تامین‌کننده‌ی سرمایه متمایز می گردد. یعنی کسی که "مخاطره" می‌کند، با کسی که سرمایه را تامین می‌کند، متفاوت است. ادیسون به عنوان یکی از کارآفرینان این دوره پایه‌گذار فناوری‌های جدید شناخته می‌شود، ولی او سرمایه‌ی مورد نیاز فعالیت‌های خود را از طریق اخذ وام از سرمایه‌گذاران خصوصی تامین می‌کرد. همچنین در این دوره میان کارآفرین و مدیر کسب و کار نیز تفاوت گذارده می‌شود. کسی که سود حاصل از سرمایه را دریافت می‌کند با شخصی که سود حاصل از توانمندی‌های مدیریتی را دریافت می‌کند، تفاوت دارد.   

دوره‌ی چهارم: دهه‌های میانی بیستم میلادی «نوآوری»

مفهوم نوآوری در این دوره به یک جزء اصلی تعریف کارآفرینی تبدیل می‌شود. از تعاریف برآمده از این دوره می‌توان موارد زیر را نام برد. کارآفرین فردی نوآور و توسعه‌دهنده‌ی فناوری‌های به کار گرفته نشده است (جوزف شومپیتر 1934). کارآفرینان کسب و کاری جدید را شروع می‌کنند در حالی که دیگران برخلاف آنان تغییرات اندکی در محصولات موجود می‌دهند.(ویکلن، 1979). مفهوم نوآوری می‌تواند شامل همه چیز، از خلق محصولی جدید تا ایجاد یک نظام توزیع نوین یا حتی ایجاد یک ساختار سازمانی جدید برای انجام کارها باشد. اضافه شدن این مفهوم به خاطر افزایش رقابت در بازار محصولات و تلاش در استفاده از نوآوری برای ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کارهای موجود و بقای آنهاست.   

دوره‌ی پنجم: دوران معاصر (از 1980 تاکنون) «رویکرد چند جانبه»

در این دوره همزمان با موج جدید ایجاد کسب و کارهای کوچک و رشد اقتصادی و شناخته شدن کارآفرینی به عنوان تسریع‌کننده‌ی این ساز و کار، توجه زیادی به این رشته جلب شد. تا این زمان کارآفرینی فقط از دیدگاه محققان اقتصادی مورد بررسی قرار می‌گرفت، ولی در این دوره توجه جامعه‌شناسان و روان‌شناسان نیز به این رشته معطوف گردید. عمده توجه این محققین بر شناخت ویژگی‌های کارآفرینان و علل حرکت فرد به سوی کارآفرینی است. از تعاریف شناخته شده‌تر این دوره می‌توان به مورد زیر اشاره کرد: کارآفرینی روند پویایی در جهت ابجاد و افزایش سرمایه است، این کار توسط کسی انجام می‌شود که مخاطره‌ی از دست دادن زمان یا فرصت‌های شغلی دیگر را با هدف ایجاد ارزش برای یک محصول یا خدمت می‌پذیرد (رابرت رونستات، 1983).

امروزه واژه‌ی کارآفرینی مفاهیم زیر را به ذهن متبادر می‌سازد:

نوآوری

مخاطره‌پذیری

ایجاد یا تجدید ساختار یک واحد اقتصادی، اجتماعی

رضایت شخصی و استقلال‌طلبی

کارآفرین ایده‌ای را یافته و آن را تبدیل به فرصتی اقتصادی می‌کند. در فضای کسب و کار، فرصت، فکر نویی است که قابلیت تجاری شدن دارد. آگاهی از محیط، بازار و نیازهای مشتری و نگرش کارآفرین او را در یافتن فرصت و پرداختن به آن یاری می‌دهد. سپس کارآفرین یک طرح تجاری می‌نویسد که در آن مسائلی چون بازار محصول یا خدمت، مسائل حقوقی و قانونی شرکت، تأمین سرمایه‌ی راه‌اندازی و رشد، سازمان‌دهی و مدیریت کسب و کار را بررسی می‌نماید. در واقع کارآفرین مانند یک رهبر ارکستر وظیفه دارد که مهارت‌ها و توانایی‌های مختلف را در کنار هم جمع نماید و برنامه‌ای تدوین شده ارائه دهد. همان طور که صدا باید دلنشین باشد، طرح نهایی کارآفرین نیز باید زیبا باشد.

دو رویکرد متفاوت به کارآفرینی وجود دارد: رویکرد شخصیتی و رویکرد رفتاری. در رویکرد شخصیتی، تمرکز بر کارآفرین و شناسایی ویزگی‌های فردی اوست. در واقع این رویکرد تقدم زمانی دارد چرا که اول کارآفرینان وجود داشتند و بعد کارآفرینی به عنوان یک مفهوم مستقل به وجود آمد. در رویکرد رفتاری تکیه بر رفتارهای کارآفرین در فرآیند راه‌اندازی یک کسب و کار است. البته قابل ذکر است امروزه کارآفرین تنها یک جزء از فرآیند کارآفرینی است. در انتها، شاید بهترین تعریفی که می‌توان ارائه کرد این است که کارآفرینی عبارت است از فرآیند نوآوری و بهره‌گیری از فرصت‌ها، با تلاش و پشتکار بسیار و همراه با پذیرش ریسک‌های مالی، روانی و اجتماعی که با انگیزه‌ی کسب سود مالی، توفیق‌طلبی، رضایت شخصی و استقلال صورت پذیرد (هیسریچ، 1985).  

 

انواع کارآفرینی

علاوه بر کارآفرینی فردی، در دهه‌های اخیر دو واژه‌ی کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی شرکتی نیز در ادبیات کارآفرینی به میان آمده‌اند. علت رواج این مفاهیم، هماهنگی با تغییرات محیط اجتماعی و اقتصادی بوده است. پینگات، کارآفرینی درون سازمانی را این چنین تعریف می‌کند: «کارآفرین درون سازمانی، رؤیاپردازی است که مسئولیت به ثمر رساندن یک نوآوری را در درون سازمان بر عهده می‌گیرد.» او ادامه می‌دهد «کارآفرین درون سازمانی ممکن است مبتکر یا مخترع باشد، اما همیشه فردی است که می‌داند چگونه یک ایده را به واقعیتی سودآور تبدیل کند.» کارآفرینی شرکتی شامل فعالیت‌های رسمی و غیررسمی است که با هدف ایجاد کسب و کار جدید، محصول و فرآیندهای جدید و توسعه‌ی بازار صورت می‌گیرد.

تحقیقات جدید سه مفهوم را در تعریف کارآفرینی شرکتی نام می‌برند: تجدید راهبرد (نوسازی راهبردها/تجدید ساختار سازمان)، نوآوری (ارائه‌ی چیز جدیدی به بازار) و کسب و کار درون شرکت (فعالیت‌های کارآفرینانه‌ی شرکتی که منجر به ایجاد کسب و کاری جدید در درون شرکت مادر می‌شوند). تمایل به این گونه کارآفرینی در پاسخ به افزایش سریع تعداد رقبا، عدم اعتماد به شیوه‌های سنتی کسب و کار، حرکت تعداد زیادی از افراد نخبه به سمت ایجاد کسب و کارهای کوچک مستقل، رقابت بین‌‌المللی و نیاز به افزایش بهره‌وری، افزایش یافته است. در شرکت‌های جدید انقلاب جدیدی به سوی تسهیل امر کارآفرینی درون سازمانی و تقدیر از کارآفرینان درون سازمانی جریان دارد.