یکی از مسائلی که می تواند یک کارآفرین را کاملاًذوق زده می کند و به هیجان می آورد رسیدن به یک فکر و ایده جدید است. محصولی جدید، راهی نو، طرحی تازه و کاری متفاوت می تواند در آنان ایجاد انرژی کند و آنها را برای رسیدن به نمونه عینی یک ایده ذهنی برانگیزد.
کارآفرینان معمولاً برای انجام کارها و فعالیت های خود از ایده های نو کمک می گیرند. ممکن است این ایده و طرح جدید زاییده ذهن خود کارآفرین باشد. در غیراین صورت از ایده های کارکنان خود کمک می گیرد و به استقبال نظرهای بدیع آنان می رود. به عبارتی دیگر مهارت ویژه یک کارآفرین اولا توانایی شناساییی افرادی است که ایده های بکر و عملی در ذهن دارند، ثانیا توانایی ایجاد فضایی مساعد برای پرورش طرح های آنان است. بدین ترتیب سازمانی که با مدیریت یک فرد کارافرین فعالیت می کند مرکزی برای رشد و پرورش استعدادها وایده هایی ناشناخته است. ایده هایی که بعضا مضحک و عجیب به نظر می رسد. کار آفرینان بر روی همین ایده ها سرمایه فکری،زمانی و مالی می گذارند تا شکوفه شوند.
حتی بسیاری از کارآفرینان براین باورند که یک ایده موفق آن است که در ابتدا اعجاب همگان را برانگیزد و حتی آنان را به خنده وادارد.
ایده می تواند به خاک بخورد یا به جادو تبدیل شود، این بستگی به فردی دارد که با آن برخورد می کند.
همواره افکار خود را روی کاغذ بیاورید و نگذارید از ذهنتان فرار کند فکر خوبی دارید؟ چرا نشسته اید؟ کاری برایش بکنید.
سریاد کرده بهتر از مغز چروکیده است.
در یک شرکت فعال و خلاق، علاوه بر تجربه و توسعه، ایده ها در حکم خون سازمان است با کارکردن بر روی ایده هایتان به آنها ارزش دهید.
هرگاه کسی عقیده نویی را ارائه می کند، می داند که ده ها نفر پیش از او نیز آن را در سر داشته اند، اما تنها در سر.
تازگی و جدید و یک ایده از سهولت اجرایی آن اهمیت کمتری دارد.
اندیشه هایی که دیروز در سرتان می گذشت، امروز شما را آفریده اندیشه هایی که امروز در سرتان می گذرد، فردای شما را خواهد ساخت.
وقتی عقیده خوب کسی را می کشی، قسمتی از خود او را نیز می کشی. راجع به ایده هایتان بیندیشید و آن ها را به هم پیوند دهید. تازمانی که خودت طرح و ایده بهتری برای پیشنهاد دادن نداری نظرهای دیگران را سرکوب نکن.
توانایی یک مدیر در تبدیل یک جامعه بهیک محیط تفکر بزرگ ترین دارایی یک سازمان است.
اگر ایده های شما مورد تمسخر و استهزای متخصصان و کارشناسان قرار نگیرد، ارزشی نخواهد داشت.
هرچه دیده و لمس می شود، روزگاری ایده ای نادیدنی بوده است که سر انجام کسی جان بخشیدن به آن را انتخاب کرده است.
بهترین ایده ها از منشی ها و دانش آموزان بدست می آید.
علل بروز بی تفاوتی در کارکنان
و روشهای مقابله
* مقدمه
بی تفاوتی کارکنان نسبت به مسائل و مشکلات سازمان، مشکلی است که در ایران گریبانگیر اکثر سازمانهای دولتی و بعضی سازمانهای غیر دولتی است. مدیران در برخورد با این موضوع عکس العمل های متفاوت از خود نشان می دهند، بعضی فقط حرص می خورند، بعضی چون چاره ای نمی یابند بی تفاوت می گذرند، بعضی چاره کار را آموزش کارکنان می دانند، بعضی (مدیران بی تجربه) اصلاً متوجه آن نمی شوند. آنها در سازمان خود مشکلی نمی بینند. بی تفاوتی نوعی انحراف از وضعیت متعادل در سازمان است. در مدیریت بحران نیز، بحران را انحراف از وضعیت تعادل تعریف کرده اند. پس شاید بتوان بی تفاوتی را نیز نوعی بحران نامید. اگر به بی تفاوتی مانند دیگر عوامل بحران زا از قبیل: کاهش نقدینگی، یا عدم فروش کالای تولید شده و مواردی از این دست، توجه شود، می توان به آن بعنوان یک عامل تخریبی در سازمان نگاه کرد. بی تفاوتی را شاید بتوان یک بحران خاموش، سقوط آرام و تخریب مستمر و بدون صدا نام نهاد. نگرش این چنینی به موضوع بی تفاوتی با توجه به اینکه تأثیر زیادی بر سیستمهای مختلف در سازمان، بخصوص بر تولید دارد، بسیار جای تأمل است.
سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که، چرا چنین مشکلی بوجود می آید؟ چه عواملی باعث بوجود آمدن بی تفاوتی در کارکنان خواهد شد؟ علت چیست؟ در این مقاله مهمترین علل بروز بی تفاوتی در کارکنان مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده به سئوالات فوق پاسخ مناسب داده شود.
حال که با علل بروز بی تفاوتی آشنا شدیم باید بدنبال راه چاره و روش پیش گیری و از بین بردن آن در کارکنان باشیم. در اینجا تعدادی از مهمترین روشهای کنترل بی تفاوتی را مورد بررسی قرار می دهیم.
بدلیل اینکه محور بحث ما کارکنان می باشند و همچنین بعلت اهمیت ارزیابی از آنها، به این موضوع کمی بیشتر می پردازیم.
در ارزیابی عملکرد کارکنان 2 مطلب باید مشخص شود:
در بررسی علل وجود بی تفاوتی در کارکنان به این نتیجه می رسیم که بسیاری موارد بدلیل ناشناخته بودن قابل آموزش نیستند و چاره کار در برگزاری دوره های آموزشی نیست. یکی از مهارتهای مهم مدیریت آشنا بودن با مشکلات غیر آموزشی و یافتن راه حلهای کنترل آن برای افزایش مهارتهای پرسنل می باشد. عملکرد مدیر یا مدیران بیشترین تأثیر را در کسب موفقیت در هر سازمانی می گذارد. تأثیر عملکرد کارکنان در حد بسیار پایینی قرار دارد. نتیجه عملکرد مثبت یا منفی مدیران موجب می شود که یک سازمان عالی و یا یک مجموعه بهم ریخته و دارای مشکلات فراوان بوجود آید. شکل زیر بخوبی وظایف شغلهای مختلف را در هر سازمانی نشان می دهد.
سمت چپ شکل مربوط به بهسازی و سمت راست مربوط به حفظ و نگهداری است. بیشترین وظیفه مدیران بهسازی، بهینه کردن وضعیت سازمان می باشد و مهمترین وظیفه سرپرستان و کارگران حفظ و نگهداری وضع موجود است. در کشور ما شاید بعضی مدیران با توجه به وضعیت جامعه از نظر کاریابی، بر این عقیده باشند که نیاز به استفاده از روشهای ایجاد انگیزه نیست. چرا که وقتی فردی نتواند کاری در خارج محیط سازمان بیابد به هر شکلی با او رفتار شود، سعی در حفظ شغل خود می کند. پس چرا وقت بگذاریم و هزینه کنیم؟ ایجاد انگیزه معنایی ندارد او کار خود را انجام می دهد و مدیریت هم همین را می خواهد.
در نگاه اول به این موضوع شاید بنظر برسد که ظاهراً مطلب درستی است و در بسیاری از محیطهای کاری نیز نتیجه داده است. ولی کمی تأمل در همین محیطهای کاری مورد بحث، بخوبی می توان دریافت اگر چه بسیاری از کارکنان شرایط سخت، نابرابری، تبعیض و ... را تحمل می کنند و کارهای محول شده را انجام می دهند. اما این تحمل عواقبی را با خود بهمراه دارد. از جمله آنها می توان موارد زیر را نام برد:
جالب توجه است که بسیاری از روشهای افزایش پرداخت به کارکنان نتیجه نمی دهد. اینجا اگر بتوان به این سئوال پاسخ داد که چرا کارکنانی که دریافتی بالا دارند ولی باز هم ناراضی هستند، بسیاری از مشکلات مدیریت سازمانهای ایرانی برطرف خواهد شد.
توجه به روشهای انگیزشی در کارکنان موجب پیش برد سازمان و دست یابی به اهدافش خواهد شد. در این صورت روشهای ایجاد انگیزش و از بین رفتن بی تفاوتی وقتی مفید خواهد بود که:
در اینصورت می توان انتظار داشت که سازمانی مطلوب، کارآ و سرآمد داریم. اگر مدیران نتوانند سطح انگیزشی کارکنان را بالا ببرند موجب دلسردی و نارضایتی آنان و ایجاد بی تفاوتی کارکنان خوب، شایسته، کارآمد و دلسوز خواهد شد.
برای گذر از مدیریت سنتی و حفظ بقاء سازمان، مدیران در روشهای مدیریتی خود باید تغییرات عمیق و اساسی ایجاد نمایند. تغییر در نگرش به نیروی انسانی می تواند نتیجه خوبی برای مدیران حاصل نماید. تمام مسائل مورد بحث در هر سازمانی بنوعی به نیروی انسانی بر می گردد. نگاه به نیروی انسانی بعنوان سرمایه انسانی از موفقیت های سازمان است. در این صورت سازمان به هر کارمند خود بعنوان یک سرمایه و دارایی توجه می کند که موجب پیشرفت سازمان و سرآمدی آن خواهد شد. لازمه رقابت و کسب سود بیشتر و مستمر، توجه فزاینده مدیران به منابع انسانی که جزء سرمایه های اصلی و ستونهای سازمان می باشد، است.
در کلیه مباحث ذکر شده، دو مطلب قابل توجه است اول اینکه بیشترین نشانه ها به سمت مدیران می باشد و دوم اینکه محور اصلی انسان و مدیریت بر این سرمایه است. بعبارتی مدیران وقتی می توانند به موفقیت دست یابند که ابتدا به نیروی انسانی خود توجه کنند بعد به کار. بگفته ماتسوشیتا بنیان گذار صنعت الکترونیک ژاپن، نخست انسان سپس کالا.
تست توانایی مدیریت
:طراح احسان شیخی:
تست زیر از چهار سؤال تشکیل شده که به شما خواهد گفت آیا برای این که یک مدیر حرفهای باشید، شایستگی لازم را دارید یا نه. سؤالها مشکل نیستند. در مورد هر سؤال اول سعی کنید خودتان پاسخ بدهید . با هایلایت کردن فضای بعداز سوالات میتوانید جواب صحیح را ببینید.
1- از شما خواسته شده یک زرافه را در یخچال قرار دهید. چطور این کار را انجام میدهید؟
درب یخچال را باز می کنیم. زرافه را داخل یخچال می گذاریم و سپس درب آن را می بندیم. هدف از این سؤال این است که مشخص شود آیا شما از آن دسته افرادی هستید که تمایل دارند مسائل ساده را خیلی پیچیده ببینند یا خیر!
2- حال از شما خواسته شده یک فیل را در یخچال قرار دهید. چه میکنید؟
آیا پاسخ شما این است که درب یخچال را باز می کنیم و فیل را در یخچال می گذاریم و درب آن را می بندیم؟
نه! این درست نیست!
پاسخ صحیح این است که درب یخچال را باز می کنیم. زرافه را از یخچال خارج می کنیم. فیل را در یخچال می گذاریم و درب آن را می بندیم. این سؤال برای این است که مشخص شود آیا شما به نتایج کار های قبلی خود و تأثیر آن بر تصمیم گیری های بعدی تان فکر می کنید یا خیر.
3- آقا شیره یک کنفرانس برای حیوانات جنگل ترتیب داده است که به جز یک حیوان، همگی حیوانات در آن حضور دارند. آن یک حیوان غایب کیست؟
اگر پاسخ داده اید که اسکار برادر کوچک آقا شیره حیوان غایب است باز هم اشتباه کردهاید. یادتان رفته که فیل الان در یخچال است؟ پس حیوان غایب این جلسه باید فیل باشد! هدف از این سؤال این است که حافظه شما در به خاطر سپردن اطلاعات سنجیده شود.
اگر تا این جا به سؤالات پاسخ درست ندادهاید نگران نباشید. هنوز یک سؤال دیگر مانده است.
4- باید از یک رودخانه عبور کنید که محل سکونت کروکودیلهاست. شما قایق ندارید. چه میکنید؟
خیلی ساده است! به داخل رودخانه پریده و با شنا کردن از آن عبور می کنید. کروکودیلا؟ آن ها الان در جلسه ای هستند که شیرشاه ترتیب داده! هدف از این سؤال این است که مشخص شود آیا از اشتباه های قبلی خود درس می گیرید که دوباره آن ها را تکرار نکنید یا خیر!
شاید آرزوی هرکدام از ما باشد که: چگونه می توانیم برمافوق خود مدیریت کنیم؟
بسیار آسان است به سرعت قابل دسترسی است. به سرعت می توان به آن رسید. آنرا این تمرینات را انجام دهید:
الف- قلباً و همیشه صادق باشید. صداقت گوهر گرانبهایی است که صاحب خود را همیشه به مقصد می رساند. صداقت شرط اصلی اعتماد است.
ب- همیشه اعتماد به نفس داشته باشید، اطمینان از خود را سرلوحه امور خود قرار دهید. با متانت و بی منت بر امور سوار و مسلط باشید .به مثبت ها فکر کنید و منفی ها را پایمال کنید. به رسیدن به هدف بیندیشید و مشکلات و راه حل مشکلات را بررسی کنید نه اینکه به مشکلات و راه حل مشکلات بیندیشید و رسیدن به هدف را بررسی کنید. با یاد خدا و توکل به خدا کمربند همت را ببندید نه کمر را به بند همت بنده خدا تکیه زنید. خود را اشرف مخلوقات بدانید نه بازیچه مخلوقات. حکمت خداوندی را در سعی و تلاش بی وقفه و بی پایان بدانید نه بر پیش آمدها.
ج- انتقاد پذیر باشید و تحول خواه، چنین گفت بوذر حکیم که همه چیز را همگان دانند. انتقاد یا انتقام راهی جداست، باور کنید انتقادات سازنده و پیشنهادات راهگشا، راهگشایی سازنده است نه تخریب شخصیت ها. انتقاد شنیدن با دهن بودن راهی جداست باور کنید از یک نقطه امکان ندارد تمامی زوایا را دید، حتی با تیزبین ترین چشم ها، تحول پذیر بودن با هر دم یک مزاج داشتن راهی جداست. انتفاد را هدیه ای از دوستان خود بدانیم و از آنها بخواهیم که این هدیه حیاتی را دائم به ما بدهند.
د- در انتظار پاداش الهی باشید، براین باور باشید که شیرینی کار خوب را با یک جعبه شیرینی خورده می شود و مضرات جسمانی فراوانی را به دنبال دارد. اما شیرینی یک کار خوب، برکاتی ویژه و ماندگار را بدنبال دارد. رسیدن به هدف و برابر شدن با ناملایمات را با ذکر خسته شدم و بی خیال، همراه نکنید بلکه با این معجون زمزمه کنید که « گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش ها گر کند خارمغیلان غم مخور» پاداش ها را چشم داشت ندانید. قضاوت را در رضایت خداوند بدانید نه رضایت را در قضاوت بندگان، پیشرفت دیگران را موفقیت بدانید، به پیشرفت خود. ماندن دیگران فکر نکنید بلکه به ماندن خود و پیشرفت جمع بیندیشید.
ه- کلید دار باشید نه قفل گذار، کلید و قفل مکمل یکدیگرند اما متضاد هم. برای بلند شدن از جایگاه به دوگونه می توان عمل کرد: یکی دست بر روی شانه دیگران گذاشت و دیگران را به سمت پایین فشار داد تا خود بلند شویم و دیگر اینکه زیر بازوان دیگران را بگیریم و با هم بلند شویم. در روش اول باید هر لحظه در انتظار شانه خالی کردن دیگران بود و در روش دوم، هر لحظه در انتظار بالارفتن بیش از پیش.
باید پیام رسان بود نه خبررسان :
چرا که پیام ها می مانند و خبرها لحظه اند و ابرگذرا. بیایید باورداشته باشیم که سختی ها فانی اند و سرسختان باقی.
بیاید فرصت ها را غنیمت شمریم نه غنیمت ها را شمارش.
بیایید طراح حل مساله باشیم نه طراح مسائل.
بیایید دیگران را یار باشیم نه بار.
بیایید رنگین کمان بعد از باران باشیم نه خرابی های بعد از باران.
پدر روزنامه میخواند اما پسر کوچکش مدام مزاحمش میشود. حوصله پدر سر رفت و صفحهای از روزنامه را که نقشه جهان را نمایش میداد جدا و قطعه قطعه کرد و به پسرش داد.
«بیا! کاری برایت دارم. یک نقشه دنیا به تو میدهم، ببینم میتوانی آن را دقیقاً همان طور که هست بچینی ؟ »
و دوباره سراغ روزنامه اش رفت. میدانست پسرش تمام روز گرفتار این کار است. اما یک ربع ساعت بعد، پسرک با نقشه کامل برگشت.
پدر با تعجب پرسید: «مادرت به تو جغرافی یاد داده؟»
پسر جواب داد: «جغرافی دیگر چیست؟ پشت این صفحه تصویری از یک آدم بود. وقتی توانستم آن آدم را دوباره بسازم، دنیا را هم دوباره ساختم.»
در حل مسئله به ابعاد مختلف مسئله باید توجه کرد.
برخی اوقات حل یک مسئله به روش غیر مستقیم امکانپذیر است. این گونه راه حل از تفکر جانبی نشأت میگیرد. یعنی اینکه خودآگاه یا ناخودآگاه پسر با رویکرد تفکر جانبی عمل کرده است.
حل یک مسئله سادهتر ممکن است منجر به حل یک مسئله پیچیدهتر شود.