.... مــــدیـــران بخـــوانـــنـــد ....

جدیدترین مقالات و نکات مهم مدیریتی برای مدیران امروز و فردای ایران زمین

.... مــــدیـــران بخـــوانـــنـــد ....

جدیدترین مقالات و نکات مهم مدیریتی برای مدیران امروز و فردای ایران زمین

ماهی تازه

  ::: ماهی تازه :::  

       ماهی تازه یکی از غذاهای اصلی مردم ژاپن است. ژاپن کشوری جزیره ای ست که محصور در آبهایی است که منبع عظیم ماهی را در خود دارد. اما سالها پیش بعلت صید بی رویه با استفاده از تکنولوژی های پیشرفته، منابع آبزیان در سواحل ژاپن و مناطق اطراف به شدت کاهش یافت به صورتی که کشتی های صید ماهی مجبور شدند به آبهای دورتر برای صید ماهی بروند. اما مشکل این بود که با طی مسافت زیاد، ماهی ها تازگی خود را از دست می دادند و ژاپنی ها که عادت به خوردن ماهی تازه داشتند رغبت چندانی به خوردن ماهی های جدید از خود نشان نمی دادند.

      صاحبان کشتی ها و صنایع ماهیگیری برای حل این مسئله در کشتی ها، حوضچه هایی تعبیه کردند. در واقع پس از صید ماهیها، آنها را در حوضچه ها می ریختند تا ماهی ها زنده به ساحل برسند و بلافاصله مصرف شوند. علی رغم این ترفند هنوز مردم عقیده داشتند که این ماهی ها نیز مزه و طعم ماهی تازه را ندارند و از آنها استقبال نکردند.

صاحبان کشتی ها که خود را با یک بحران بزرگ و جدی روبرو می دیدند به فکر یک راه حل نهایی افتادند. تحقیقات نشان می داد درست است که ماهی ها زنده به ساحل می رسند اما چون همانند محیط طبیعی خود از حرکت و فعالیت برخوردار نبودند، هنگام مصرف نیز طعم ماهی تازه را نمی دادند. راه حل نهایی استفاده از کوسه ماهی های کوچکی بود که آنها را در حوضچه های ماهی ها انداختند. هر چند تعدادی از ماهی ها توسط این کوسه ماهی ها شکار می شدند اما درصد عمده ای زنده می ماندند. در واقع از آنجا که ماهی ها مرتب توسط کوسه ها مورد تعقیب قرار می گرفتند، یک لحظه آرام و قرار نداشتند و همان تحرکی را از خود نشان می دادند که در محیط طبیعی زندگی خود داشتند. ناگفته پیداست که ژاپنی ها از این ماهی ها استقبال کردند و آنها را به عنوان ماهی های تازه می خریدند. 

پیام حکایت 

اگر می خواهید همیشه در حال حرکت، رشد و پویایی باشید کوسه ای در حوضچه زندگی خود بیندازید؛ کوسه مشکلات. زیرا آنچه زندگی ما را تهدید می کند سکون، بی تحرکی و در جا زدن و در نهایت پوسیدن است. 

          آبی که بر آسود زمینش بخورد زود            دریا شود آن رود که پیوسته روان است       

 

   (( احسان شیخی ))

۲۵ پیام برای مدیریت موفق

 
 ۲۵ پیام برای مدیریت موفق
 
 
 
1. بهترین شرایط کاری را برای کارکنان خود ایجاد کنید، با این کار بر روی کارمندان خود سرمایه گذاری کرده اید. 

2. به طور مرتب و دایم جلساتی ترتیب دهید تا در مورد پیشرفت تک تک از افراد بحث و گفت گو صورت گیرد. 

3. هیچگاه قولی ندهید که نمیتوانید به آن عمل کنید، این نا عادلانه است که سخن از پاداش های به میان آورید که نمیتوانید آنها را بپردازید. 

4. سعی کنید الگوی خوبی برای کارمندان خود باشید، هر کس با گروه کاری شما بر خورد میکند باید از شما اثر خوبی در ذهنش باقی بماند، پس با آنها همان طور رفتار کنید که دوست دارید آنها رفتار کنند. 

5. با هر یک از کارمندان خود برخورد خاصی داشته باشید، تفاوت های آنها را در نظر بگیرید، بعضی افراد خلاقیت دارند، بعضی دیگر با اعداد و ارقام بهتر کار میکنند و بعضی دوست دارند تنها کار کنند. باید به این ویژه گی ها هنگام استخدام توجه کنید. 

6. با کارمندان خود صریح وبی پرده صحبت کنید، در مورد کاستی ها و مشکلات با کنایه و اشاره تذکر ندهید به شکل سازنده و سود مند انتقاد کنید. 

7. ماهرانه در شیوه مدیریت خود تغیر ایجاد کنید. 

8. هنگام برنامه ریزی مشورت کنید و به خاطر داشته باشید که ممکن است در رده های پائین تر افراد باشند که از دانش بالای برخوردارند. 

9. خلاقیت را تشویق و حمایت کنید و از فکر ها و ایده های بکر سود ببرید. 

10. برای افراد مشخص کنید که وقتی نیستید هر کسی مسوول چه کاری باشد با محول کردن بخشی از کارهای تان به افراد دیگر، مدیران مستعد را ارزیابی کنید.
 
11. فریاد نزنید، ناسزاء نگوید و زود عصبانی نشوید کنترول را اول از خود شروع کنید اگر مؤدب باشید کارکنان تان هم از فرمان های شما تابعیت میکنند. 

12. از پشت درهای بسته سازمان را اداره نکنید در سازمان حرکت کنید و کار را زیر نظر بگیرید اما منتظر نباشید که مشکلی پیدا کنید از کارمندان نپرسید" مشکی هست یا نه؟" سوال های مثل " کار ها چگونه پیش میرود؟ ، همه چیز رو به راه است؟ و .... " شروع بهتری برای کسب اطلاعات است. 

13. کاری نکنید که کارکنان، مشکلات را از شما پنهان کنند اگر افراد تان بدانند که زود کنترول خود را از دست میدهید و عصبانی می شوید، اشتباهات را تا زمانی که کاملاً بحرانی نشده از شما مخفی میکنند. 

14. افرادی را که خیلی خوب کار کرده اند، در جلسات تشویق کنید اما برای خود نور چشم درست نکنید. 

15. وقت بگذارید و کارتان را در اداره تمام کنید، از بردن کار به منزل خود داری کنید. 

16. در هنگام اجرایی کار های رسمی تان در دفتر و یا خارج از دفتر کار های شخصی تانرا انجام ندهید. 

17. وقت بگذارد و با تک تک کارمندان تان صحبت کنید، با نگاه به چهره آنها نشان دهید به حرف های شان گوش می کنید. 

18. عدم مداخله غیر تخصصی در کار ها ، پذیرفتن انتقاد های سالم و داشتن روحیه قوی انعطاف پذیری مثبت. 

19. داشتن پلان کاری و تنظیم نمودن فعالیت های روزمره " عاجل و ضروری، غیر ضروری، مهم و غیر مهم " مطابق امکانات و تسهیلات دست داشته. 

20. اگر می خواهید برای کاری از پشت میز خود بلند شود به یک نفر سفارش کنید به تلیفون های شما جواب بدهد، وقتی تلیفون مداوم زنگ می زند و کسی جواب نمیدهد عدم نظم فردی را نشان می دهد. 

21. به کارمندان بی اعتناء نباشید و با همه آنها در هر مقام و رتبه ای که هستند، به احترام رفتار کنید. 

22. به یاد داشته باشید که همه افراد نیاز به زمان دارند، تا خود را با تغیر مدیریت عیار سازند.  
23. کتاب های را که در زمینه مدیریت نوشته شده بخوانید. 

24. حد اقل یک زبان خارجی را یاد بگیرید. 

25. خود را سالم و سر حال نگاه دارید و تمام زنده گی خود را صرف کار نکنید.

۱۷ توصیه مهم در مدیریت

 

17 توصیه مهم در مدیریت 

 

1-در اشخاص میل به کار کردن را پدیدآورید. 

باید سعی کرد که مردم با رضا و رغبت و خود کارانه به دنبال کارها بروند در حقیقت، رییس یک سازمان نباید نقش راننده را به عهده بگیرد. بلکه باید به رهبری بپردازد و نه اینکه با استفاده از قدرت اداری ،کارمندان را به کار وادارد که این تلاشی زودگذر خواهد بود . اما اگر رهبری به وجهی صحیح اعمال شود و مجریان به طیب خاطر از او پی روی کنند ، هدف مشترک و رضایت خاطر ، موجب تحرک و خودکاری میشود. البته راههای مختلفی برای این کار وجود دارند که در دنیای صنعتی به آن "فروش عقاید " میگویند . یعنی اینکه رهبر برای عقیده خود خریدار دست و پا کند .


2- مستمع خوبی باشید

گفته اند: "مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد "، رهبر با انگشت گذاشتن روی نقاط ضعف یا قوت اشخاص و با توجه به شخصیت آنان می تواندآنها را تهییج کند که آزادانه گفت و گو کنند و سپس با کمال علاقه شنونده ی با حوصله و علاقه مندی برای شنیدن سخنان ایشان باشد.
باید که مدیران با سکوت و حوصله گفته ها را به گوش جان بپذیرند واز اعمال قدرت و سلطه جویی در بحث خودداری کنند.

 

 3- به طور خصوصی انتقاد کنید

هرگز از کارمندان در حضور دیگران وبه ویژه در نزد زیردستان او انتقاد نکنید که طبعا ایجاد مقاومت و ناراحتی میکند. که گفته اند:نصیحت (انتقاد)در پیشروی دیگران حکم سرزنش را دارد.  

 

4- هرکسی که کاری را به پایان رسانید باید شخصا پاداش کارش را بگیرد.  

اگر قرار شود که مدیر نتیجه ی کار و تلاش زیردستان را به حساب خود بگذارد همه نوآوریها از میان میرود و قبول مسئولیت به دشواری صورت میگیرد.دادن اعتبار به اشخاص در ازا زحمتهایی که کشیده اند مالاً پاداشی است که برای رهبری که چنین محیط سازنده ای را به وجود آورده است. 


5- علاقه مندی خود را به کار زیردستان نشان بدهید. 

در حقیقت باید دانست که درک "بنی آدم اعضای یک پیکرند" و علاقه مندی به کار زیردستان ، یکی از اصل های اولیه انسانی ، برخورد گرم ، خواندن اشخاص با اسم کوچک و با تظاهرات دوستانه ، مثل پیوستن به جمع همکاران فرودست به هنگام صرف نهار و پرس جو کردن از طرز کار ایشان و حتی تکرار مطالبی از قبیل : " فلانی واقعاً کارت جالب است ، می بینم که با تلاشی که می کنی خسته شده ای ، چطور است فردا کمی استراحت کنی ؟ " موجب می شود که کارمند به خود ببالد که کارش خیلی مهم است و راهبر سازمان با دیده ای باز و ضمیری روشن در کارها نظارت دارد و فارغ از سلامت جسم و روح زیردستان نیست. 


6- میل باطنی خود را به صورت پیشنهاد عرضه کنید. 

به جای تحکیم صریح و مستقیم ، میل باطنی خود را به صورت غیر مستقیم ظاهر کنید. مثلاً وقتی بگویید به نظر شما بهتر نیست که کار به این صورت باشد؟ ان وقت مطمئن باشید که مخاطب نه تنها متوجه منظور شما نخواهد شد ، سهل است که با علاقمندی و رغبت ، آن را خواهد پذیرفت و حتی از آن حمایت خواهد کرد. 


7- وقتی پیشنهادی دارید و یا حتی دستوری می دهید، باید مطمئن باشید که دلایل آن را نیز می توانید ابراز بدارید. 

طبیعت آدمی این است که همیشه دوست دارد پیش از آن کاری را صورت بدهد ، از " چرایی " آن آگاه باشد، باید یه صورت شفاهی یا کتبی علت را گوشزد کرد. 


8- نظریه های دیگران را در طرح ها و نقشه هایتان دخالت بدهید. 

پیش از اینکه طرح های شما اجراء شود ، بهتر است که با زیردستان مشورت کنید و با جلب نظر آنان به آنها نشان بدهید که آنها هستند که نقش عمده را در اجرای طرح ها به عهده دارند، وقتی که پنین شد ، طبیعتاً خود را مسئول دانسته و پیروی و یا شکست طرح ها را مربوط به خود خواهند دانست ، ضمن اینکه در این گونه رایزنی ها ، چه بسا اندیشه های نو و سودمندی که با تجلی خود ، موجب قوام و دوام طرح ها می گردند. 


9-احترام به زیر دستان 

همه کس و به ویژه جوانان که تازه پا به پای عرصه پرکشاکش زندگی اجتماعی گذرانده اند دوست دارند که مورد احترام قراربگیرند ، تشکر از زیردستان و محترم شمردن غرور و شخصیت آنها ، ساده ترین و کم هزینه ترین راه جلب مشارکت صمیمانهء آنها است.

 رهبری که زیردستان را تخطئه می کند و موجب می شود که در لاک خود فرو رفته و از هر نوع اظهار وجودی خودداری کنند، هرگز نمی تواند از پشتی بانی زیردستان برخوردار شده و مورد اعتماد آنها باشد ، کارکنان از رهبرانی قلباً پیروی می کنند که رفتارشان قابل پیش بینی باشد و عکس العمل هایشان روشن ، تا قادر باشند با هر وضعیتی روبه رو شوند.تلون مزاج و چند چهرگی ، خطر و آفت بزرگ رهبری است.  

 

10- در کردار و رفتارتان پای دار باشید  


11- نشان بدهید که به زیردستان اعتماد کامل داریدوآنها به بهترین وجهی کار خود را می کنند.  

وقتی که زیردست حس می کند که به او اعتماد هست و بالادست او را عنصری مفید می داند ، از لحاظ روانی برای قبول مسئولیت آماده تر خواهد بود. 


12- از زیردستان بخواهید که در صورت نیاز، بدون هیچ بیم و تردیدی برای مشورت خواهی و کمک به شما مراجعه کنند. 

نتیجه چنین رفتاری تعلق خاطر زیردستان به شما خواهد بود که با آزادی کامل نظرها و پیشنهادهای خود را ابراز بدارید. 



13- وقتی اشتباهی می کنید باید با کمال شهامت و از روی صداقت به اشتباه خود اقرار کنید. 

بدیهی است که چنین حرکتی به زیردستان شوق و شهامت و تقوا می آموزد و محبت آمیخته با احترامی را در دلهایشان زنده می دارد. 



14- باید به ضعیف ترین پیشنهادها هم توجه کرد. 

ممکن است عقیده ای بسیار جالب و عالی به نظر برسد.پذیرش چنین عقیده ای و عالی به نظر برسد.پذیرش چنین عقیده ای دشوار نیست، اما رهبر شایسته کسی است که به نظرهایی که حتی خنده دار هم باشند ، عطف توجه کند، چون ممکن است که همین عقیده ساده و ضعیف ،وقتی که بیش تر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت ، نتیجه های مفیدی در برداشته باشد. 


15- از ناراحتی و چهره های درهم و اخم آلود زیردستان ناراحت نشده و درصدد مقابله به مثل نباشید. 

چون حتی در بهترین شرایط کار و بهترین نوع رهبری هم ، گاهی انسانها گرفته به نظر       میرسند.باید رهبران بکوشند که در ریشه این ناراحتی ها را کشف کرده و از میانشان بردارند نه اینکه در مقام رویارویی و مقابله به مثل برآیند. 


16- در فرصتهای مناسب به زیردستان نشان دهید که کارشان بسیار مهم است و در بقاء و کارایی سازمان ، نقش عمده ای دارند. 

طبیعت آدمی این نیست که همیشه گمان می کند که کارش مهم است و در نقش پروانگان زندگی نمی کند، لذا گاه وبی گاه باید به زیردستان پرداخت و اهمیت کارشان را باد آورد تا غرورشان پا برجا بماند. 


17- به زیردستان اجازه و فرصت دهید تا درتصمیم گیری ها مشارکت جسته و سهمی داشته باشند. 

چون احساس خواهند کرد که در سازمان ، نقش و اهمیتی دارند که بدون مشارکت ایشان هرگز چنین تصمیم مهمی گرفته نمی شد. در نتیجه ، انگیزه و پشتیبانی از تصمیم پرفته شده به وجود می آید.مشارکت در تصمیم گیری را فراموش نکنید 

 

مدیر دوست داشتنی

       

*مدیر دوست داشتنی*

 

         از آنجا که‌ باورها و ارزش‌ها ریشه‌ در برداشت‌ ما از خود، اجتماع‌ و دنیایی‌ دارد که‌ در آن‌ زندگی‌ می‌کنیم‌ همواره‌ این‌ باورها به‌ صورت‌ فیلترهای‌ ادراکی‌ عمل‌ می‌کنند که‌ فقط‌ پذیرای‌ پدیده‌هایی‌اند که‌ به‌ مذاق‌ ما خوش‌ می‌آیند و با ارزش‌های‌ ما همسازی‌ دارند. از همین‌رو گاه‌ باورهای‌ منفی‌ نه‌ تنها دنیای‌ ما را محدود می‌سازد و امکان‌ انتخاب‌ درست‌ را از ما سلب‌ می‌کند بلکه‌ ما را از پرداختن‌ به‌ اندیشه‌های‌ نو، خلاق‌ و مفید باز می‌دارند و این‌ احتمال‌ وجود دارد که‌ شخص‌ تا حد افراد بی‌صلاحیت‌ نزول‌ کند. باورها و ارزش‌ها اکتسابی‌اند و در بستر فراز و نشیب‌های‌ زندگی‌ شکل‌ گرفته‌، تغییر یافته‌ و تکامل‌ می‌یابند و در نهایت‌ زیربنای‌ الگوی‌ رفتاری‌ فردی‌ و اجتماعی‌ را شکل‌ می‌دهند.از این‌ رو انسانها برای‌ شناخت‌ یکدیگر باید از ارزش‌ها و باورهای‌ هم‌ مطلع‌ شوند تا زمینه‌ تفاهم‌ برای‌ انجام‌ کار مشترک‌ فراهم‌ آید.
 در این‌ راستا برای‌ نیل‌ به‌ این‌ هدف‌ به‌ نکاتی‌ چند می‌پردازیم‌ که‌ نه‌ تنها توفیق‌ بیشتر در عرصه‌ فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ را نصیب‌ مدیران‌ می‌کند بلکه‌ آنها را در حیطه‌ فعالیت‌ خود دوست‌ داشتنی‌ و قابل‌ اعتماد می‌نماید:

▪ انگیزه‌ دادن‌ به‌ کارکنان‌: 

 

      شیوه‌هایی‌ را به‌ کارکنان‌ خود پیشنهاد نمائید که‌ در پروسه‌ انجام‌ کار آموزش‌ بینند و مهارت‌های‌ لازم‌ را کسب‌ کنند. علائق‌ و اهداف‌ شغلی‌ آنها را بشناسید و فرصت‌های‌ لازم‌ را برای‌ نیل‌ به‌ این‌ هدف‌ فراهم‌ کنید. تمایلات‌ و عوامل‌ جذب‌ کننده‌ کارکنان‌ خود را شناخته‌ و مورد بررسی‌ قرار دهید. بجای‌ پرداختن‌ به‌ این‌ موضوع‌ که‌ چه‌ عواملی‌ ایجاد انگیزه‌ در کارکنان‌ شما می‌کند، مستقیماً آنها را مخاطب‌ قرار داده‌ و سئوال‌ کنید "انتظارات‌ آنها از کاری‌ که‌ انجام‌ می‌دهند چیست‌؟" "پیشنهادات‌ آنها برای‌ تکامل‌ کارشان‌ کدامند؟" سپس‌ برداشت‌ و تصورات‌ خود را در این‌ مورد بررسی‌ و تجزیه‌ و تحلیل‌ نمائید. به‌ آینده‌ کارمندان‌ خود علاقه‌ نشان‌ دهید و روش‌هایی‌ را در پروسه‌ کار اعمال‌ کنید که‌ تحرک‌ بیشتر در وضعیت‌ و موقعیت‌ آنها به‌ وجود آورد. روش‌هایی‌ که‌ شرایط‌ مناسب‌ برای‌ آموزش‌ و کسب‌ مهارت‌ در زمینه‌های‌ جدید را برای‌ آنها فراهم‌ کند. کارکنان‌ خود را از موضوعاتی‌ که‌ با آن‌ مواجه‌اند مطلع‌ نمائید و شرایطی‌ ایجاد کنید که‌ به‌ اطلاعات‌ مفید برای‌ ارتقاء کیفیت‌ کار خود دسترسی‌ داشته‌ باشند .

 
▪ حمایت‌ از اعمال‌ و پیشنهادات‌ درست‌ کارکنان‌: 

   

      به‌ پیشنهادات‌ سازنده‌ و انتقادات‌ صحیح‌ کارکنان‌ خود در حیطه‌ فعالیت‌ مشترک‌ اهمیت‌ دهید و با ایجاد تغییرات‌ مناسب‌ در شرایط‌ کاری‌ اعتمادشان‌ را جلب نمائید 

 

                                              

 در روابط‌ کاری‌ از به‌ کاربردن‌ کلمات‌ با بار "مطلق‌" جداً پرهیز نمائید و با شناخت‌ و احترام‌ به‌ باورها و ارزش‌های‌ مورد قبول‌ کارکنان‌ خود زمینه‌ شکوفایی‌ خلاقیت‌های‌ آنها را در حیطه‌ کار فراهم‌ آورید. به‌ جای‌ واژه‌ "من‌" از واژه‌ "ما" در روابط‌ خود با دیگران‌ بهره‌ بگیرید. اجازه‌ ندهید شیوه‌ برخورد توأم‌ با منییت‌ در کار اثر گذاشته‌ و مانع‌ انجام‌ آن‌ گردد. همواره‌ به‌ عنوان‌ عضوی‌ برابر و همسان‌ در کارها شرکت‌ کنید و در عمل‌ نشان‌ دهید که‌ برای‌ نیل‌ به‌ اهداف‌ مشترک‌ همواره‌ در کنار کارکنان‌ خود حضور فکری‌ و فیزیکی‌ دارید. با خونسردی‌ و ملایمت‌ مدیریت‌ نمائید. در مورد عقاید و باورهای‌ کارکنان‌ خود، فردی‌ قضاوت‌ نکنید. برای‌ نمونه‌ چنانچه‌ یکی‌ از کارکنان‌ اشتباه‌ می‌کند یا پیشنهادات‌ نادرستی‌ را ارائه‌ می‌دهد به‌ جای‌ انتقاد فردی‌ نظر دیگر کارکنان‌ را درحضور آن‌ کارمند جویا شوید. 

 
       به‌ عقاید آندسته‌ از کارکنان‌ خود که‌ انرژی‌ مثبت‌ دارند و با منفی‌گرایی‌ برخورد می‌کنند اهمیت‌ دهید و سایرین‌ را هم‌ تشویق‌ به‌ این‌ عمل‌ ارزشمند کنید. به‌ منظور ایجاد ارتباط‌ صمیمانه‌ با کارکنان‌ خود در موقع‌ توضیح‌ اهداف‌ و استراتژی‌ سازمان‌ به‌ جای‌ واژه‌ "شما" از واژه‌ "ما" استفاده‌ نمائید. بیان‌ کلماتی‌ مانند "شرکت‌ ما" ، "سرنوشت‌ کاری‌ ما" ، "موفقیت‌ ما" و "مشتریان‌ ما" در کارکنان‌ شما اعتماد و انگیزه‌ تعلق‌ به‌ سرنوشت‌ سازمان‌ را شکل‌ می‌دهد، به‌ گونه‌ای‌ که‌ آنها نیز خود را در موفقیت‌ و ناملایمات‌ سازمان‌ سهیم‌ می‌دانند و آنچه‌ را که‌ در توان‌ دارند در جهت‌ رشد و ارتقاء سازمان‌ به‌ کار خواهند گرفت‌. همواره‌ شنونده‌ خوبی‌ باشید، مدیران‌ موفق‌ و لایق‌ هرگز با توسل‌ به‌ شعار و سخنرانی‌های‌ جذاب‌ اهداف‌ سازمان‌ خود را برای‌ دیگران‌ توضیح‌ نمی‌دهند. آنها با گوش‌ دادن‌ به‌ حرف‌ و پیشنهادات‌ سایرین‌ موضوعات‌ را تجزیه‌ و تحلیل‌ و جمع‌بندی‌ می‌نمایند و این‌ فرصت‌ را فراهم‌ می‌کنند تا کارکنان‌ در اتخاذ تصمیمات‌ خود را سهیم‌ بدانند. 
 

        گشاده‌رویی‌ و خونسردی‌ نیز از خصایص‌ برجسته‌ و نیک‌ مدیران‌ کاردان‌ است‌، در برخورد با مشکلات‌ و کارکنان‌ با رویی‌ گشاده‌ مسائل‌ را حل‌ و فصل‌ نمائید. به‌ نیازهای‌ مادی‌ و فکری‌ کارکنان‌ خود بیندیشید، و در صورت‌ امکان‌ تأمین‌ نیازهای‌ آنها را مقدم‌ بر نیازهای‌ شخصی‌ خود قرار دهید                  

                 

 

                        
  

 

 در تمام مراحل کار خود توجه داشته باشید که کارکنان شما چون شما انسان هستند و نه یک وسیله و ابزار ( احسان شیخی )

اصول خلاقیت

   

اصول خلاقیت


به نظر بسیاری از مردم خلاقیت چیزی تنها درخور هنرمندان و دانشمندان است. اما این غفلت از این نکته است که ما در زندگی روزمره با مسائل بی شماری روبرو می شویم که تنها با تفکر خلاق است که می توانیم راه حل این مشکلات را پیدا کنیم. وقتی که نقشه می کشیم که چطور پول بیشتری به دست بیاوریم یا چطور فردی را که دوستش داریم خوشحال کنیم به خلاقیت احتیاج داریم. خیلی ها هم فکر می کنند خلاقیت یعنی این که منتظر «الهام» بمانیم. واقعیت این است که بعضی از ما از بعضی دیگر خلاق ترند اما اشتباه است که خلاقیت را یه وضعیت انفعالی بدانیم. در عین این که الگوریتم مشخصی برای خلاقیت وجود ندارد، مهارت و تکنیک هایی وجود دارد که با آموزش و عمل به آنها می توان نیروی خلاقه را تقویت کرد. 
 اما برای شروع لازم است سه اصل مهم و زمینه ساز خلاقیت را بدانیم : 
 
اصل اول خلاقیت
   
ایده های جدید از عناصر قدیمی ساخته می شوند  
 
یک ایده جدید می تواند یه نظریه جدید، یک محصول جدید، یک راه حل جدید برای یک مساله و یا یک مفهوم جدید برای یک اثر هنری باشد. ارائه یک چیز جدید یعنی خلق یک چیز متمایز و خاص. نکته کاربردی اینجا این است که برای خلاق بودن باید آمادگی انحراف از سنت ها و روزمرگی ها را داشته باشیم. بسیاری از افراد به پیروی از دستورالعمل ها عادت کرده اند و از کشف و چالش با هر چیز جدیدی می ترسند. کشف چیزهای جدید، جسارت و روحیه ای جستجوگر و کنجکاو می طلبد.
اما این ایده های جدید از کجا می آیند؟ جواب این است: ایده های جدید در واقع همان ایده های قدیمی هستند که ترکیب وترتیبی جدید یافته اند.
چگونه ما از ایده های قدیمی ایده های جدید می سازیم؟ واقعیت این است که اید ها از عناصری تشکیل شده اند و ما دنبال ترکیب های جدیدی می گردیم که با پیوند دادن ایده های مختلف به هم، حذف بعضی عناصر و جایگزین کردن آنها با عناصری دیگر به دست می آیند. مثلا ایده تلفن همراه را در نظر بگیرید: این ایده از ترکیب ایده انتقال بی سیم اطلاعات و ایده تلفن حاصل شده است.
اصل اول، مفهوم تلویحی دیگری هم دارد و آن این که عناصر خلاقه به ذخیره اطلاعاتی ای بستگی دارد که برای «بازآرایی» در اختیار داریم. هر چه دامنه اطلاعاتی شما محدودتر باشد منابع کمتری برای خلق ایده های جدید (عناصر کمتری برای ترکیب کردن) خواهید داشت. به همین دلیل است که کنجکاوی روشنگرانه و کسب دانش به تقویت نیروی خلاقه کمک می کند. نیز از همین روست که برای حل مسائل مختلف مشورت با افراد مختلف با تخصص های متفاوت مفید واقع می شود. 
 
 
اصل دوم خلاقیت :   
همه‌ی ایده‌های جدید هم‌سنگ نیستند  
 
خلاقیت صرفا خلق ایده های جدید نیست؛ خلاقیت ارزشمند، خلق ایده های جدید و مفید است.
خلاقیت را می توان به دو نوع کاربردی و هنری تقسیم بندی کرد. خلاقیت هنری شامل خلاقیت در آثار هنری و بیان احساس هنرمند از طریق قالب های مختلف هنری است. گرچه تفکر قضاوت کننده متضاد با خلاقیت هنری نیست اما تقویت تفکر قضاوت کننده قطعا به تقویت تفکر خلاق هنری نمی انجامد؛ در حالی که تفکر قضاوت کننده در فرآیند خلاقیت کاربردی ضروری است.
خلاقیت کاربردی مثلا طراحی یک محصول یا ارائه یه نظریه علمی، دو مرحله دارد. اول ایده سازی، دوم ایده سنجی. تفکر قضاوت کننده در اینجا به ما کمک می کند بسنجیم که هریک از این ایده های جدید تا چه حد عملی و سودمند هستند.
بعضی معتقدند که میدان دادن به تفکر قضاوت کننده به تفکر خلاق لطمه می زند و آن را محدود می کند. در این مورد باید گفت که لازم نیست همیشه قضاوت کننده باشیم. در واقع باید دو مرحله ای عمل کنیم. ابتدا میدان را به تفکر خلاقه بدهیم و بدون ارزشیابی و محدودیت به طرح ایده های جدید بپردازیم. سپس در مرحله دوم با درنظر گرفتن امکانات و محدودیت ها به ارزشیابی ایده ها بپردازیم. 
 
 
اصل سوم خلاقیت :  

خلاقیت با توانایی ارتباط برقرار کردن بین چیزهای مختلف تقویت می شود 
 
ذخیره اطلاعاتی ما، منبع عناصر سازنده‌ی ایده‌های جدید ما را تشکیل می دهد اما نباید فراموش کرد که گاهی ایده های سودمند از منابع غیرمنتظره می آیند. بنابراین اگر می خواهیم خلاق باشیم باید خود را برای کشف روابط بین چیزهای مختلف و حتی شاید به ظاهر کاملا بی ربط آماده کنیم. این در درجه اول یعنی این که باید دامنه اطلاعاتی خود را گسترش دهیم. افراد خلاق عموما افرادی هستند که زیاد می خوانند، بسیار کنجکاوند و معمولا مصمم به اکتشاف در موضوعاتی هستند که ممکن است بلافاصله نتیجه ندهند. در درجه دوم باید مطمئن شویم روند مطالعه ما به درک عمیق از ارتباط بین مفاهیم کلیدی می انجامد. مطالعه صرفا به معنی ازبرکردن قطعاتی از اطلاعات بی ربط نیست؛ ما باید اطلاعاتی که داریم از زوایای مختلف و به گونه ای سازمان‌مند بررسی کنیم تا به شناخت عمیق تری از آنها دست یابیم.