.... مــــدیـــران بخـــوانـــنـــد ....

جدیدترین مقالات و نکات مهم مدیریتی برای مدیران امروز و فردای ایران زمین

.... مــــدیـــران بخـــوانـــنـــد ....

جدیدترین مقالات و نکات مهم مدیریتی برای مدیران امروز و فردای ایران زمین

معرفی ۲۱ مدل رئیس

در این مطلب به معرفی بیست و یک نوع رئیس و ویژگیهای آن پرداخته شده است خوب بخوانید و بفهمید جز کدامین گروه هستید و در صورت نیاز خود را اصلاح کنید :  

1- رئیس فداکار (Martyr Boss)

رئیس فداکار هر آنچه را به نفع شرکت باشد انجام داده، می دهد و خواهد داد. او روزهای کریسمس، در روزهای برفی پر از کولاک و روزهایی که بیمار بوده، کار کرده است. او بعد از تصادف خودرو اش به مدت 5 هفته با دو پای شکسته پیاده به شرکت رفت و آمد کرد. او هر شب بدون دریافت هیچ گونه مبلغ اضافی تا ساعت هشت بعد از ظهر در محل کارش می ماند. شما چگونه با این فرد رفتار می کنید؟ شما کاری جز گوش دادن انجام نمی دهید. او احتمالا بعد از بازنشستگی هم اینجا خواهد بود. پس بهتر است از همان ابتدا نحوه کنار آمدن با این فرد را  یاد بگیرید.   

2- رئیس داد و فریادکن (Screamer  Boss)

رئیسی که داد و فریاد می کند فکر می کند اگر صدایش را تا حد نامعقولی بلند کند به خواسته هایش می رسد. صدای بلندتر، تعهد بالاتر. آخر و عاقبت این رئیس چه خواهد بود؟  بسیاری از مدیران استخدام سردرگم  داد زدن را با مهارتهای مدیریتی یکسان می گیرند. فراتر از همه چیز  داد و فریاد کن ها فقط می خواهند بدانند که مورد توجه قرار می گیرند. آنها می خواهند مورد تایید قرار گیرند. اگر شما بتوانید با این رئیس کنار بیایید و احترام و اعتماد وی را جلب کنید شاید بتوانید صدای او را پایین بیاورید.   

3- رئیس دلهره آور (Fearmonger Boss)

کارکنان هر آنچه را که رئیس دلهره آور می گوید انجام می دهند  چرا که از وی می ترسند. او همیشه از تهدید برای ساکت نگهداشتن کارکنان استفاده می کند. این رئیس نرخ جابجایی کارکنان بالایی دارد و در نتیجه برای حفظ عامل ترس کارکنان را اخراج می کند. کارکنان خوب او را ترک می کنند و از کارکردن برای چنین آدم وحشتناکی  امتناع می کنند. رئیس دلهره آور دوام نمی آورد. نهایتا او کارکنانش را دچار تحلیل رفتگی می کند و سازمان نمی تواند با هزینه هایی که او ایجاد می کند سودآوری داشته باشد. سرنوشت، یقه او را خواهد گرفت.   

4- رئیس استثمار کننده (Manipulator Boss)

معمولا به عنوان رئیس ماکیاولی شناخته می شود. این نوع رئیس خیلی با هوش و خطرناک می باشد. این رئیس بسیار متمرکز و با انگیزه بوده و همواره یک برنامه سری دارد. او به افراد به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف می نگرد. دنیا هرم بزرگی است که راس آن متعلق به اوست. او در راه رسیدن به قدرت افراد را له کرده و کنار می زند. اگر شما برای چنین فردی کار می کنید مراقب پشت سر خود باشید. بهترین  راه این است که با او راحت و صادق باشید. اطلاعات را بصورت داوطلبانه ارائه کنید. رئیس شما مدتهاست فراموش کرده است که دوستی چیست لذا تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.   

5- رئیس سرهم کننده (Bumbler Boss)

رئیس سر هم کننده  کودن ترین روساست. بهترین راه رفتار با این رئیس این است که به او کمک کنید ارتقا یابد. هنگامی که آنها ارتقا یافتند برای ارتقا افراد تحت امرشان مدیون هستند. دیر یا زود مدیران حماقت رئیس شما را خواهند دید و او کله پا خواهد شد. البته پیروی از توصیه های او شما را یک استثمار کننده خواهد کرد. اما اگر نمی توانید از زیر سلطه او خارج شوید چرا هر دو رشد نکنید؟ شما مسئولیتی در قبال آنچه که در بالا اتفاق می افتد ندارید.   

6- رئیس  سردرگم (Clueless Boss)

رئیس سردرگم احمق نیست، او بی سواد است. شاید کارش را در شرکت تازه شروع کرده است  و با فنآوری آشنا نیست و یا موقتا به دلیل مسائل شخصی اطلاعات و دانش وی به روز نیست. رئیس سردرگم می تواند رئیس خوبی باشد اما در حال حاضر از مسیر خارج است (تو باغ نیست). بهترین راه برای کنار آمدن با این رئیس این است که به او یاد بدهیم و سرعت او را افزایش دهیم. شما از این که او با چه سرعتی وارد جریان می شود تعجب خواهید کرد.   

7- رئیس سنت گرا (محافظه کار) (Old Schooler Boss)

او درباره روزهای خوب گذشته و درباره روشهایی که کارها قبلا انجام می شد زیاده گویی می کند. با این حال اگر او در گذشته سنگر گرفته باشد قادر نخواهد بود که در زمان حال کار کند. این رئیس علیرغم مقاومتش جهت حرکت به جلو دارای اطلاعات ذیقیمتی است که می تواند به نفع سازمان باشد. تا زمانی که او قادر است تغییرات اندک را در طول زمان و همراه با  راهنمایی بپذیرد، صبور  باشید و به خاطر داشته باشید که جدید بودن الزاما به معنای بهتر بودن نیست بلکه متفاوت بودن است. ببینید آیا شما می توانید او را به این نتیجه برسانید.   

8- رئیس خدا (God Boss)  

رئیس خدا دیوانه قدرت است. شما متوجه خواهید شد که یک پلاک طلاکوبی شده روی دفتر کار، میز و صندلی درجه (رتبه) وی را جار می زند. او ممکن است از آزادیهای ظالمانه ای چون داشتن یک خدمتکار برای تمیز کردن ماشین بر خوردار باشد. هنگامی چیزی از او می پرسید او به پلاک طلایی اشاره می کند. دیگران اطمینان دارند که این ردای قدرت ناتوانیهای وی را می پوشاند. چگونه با این رئیس کنار بیاییم؟ او را بخندانید. دستوراتش را اجرا کنید و این تصور کاذب را ایجاد کنید که کارها را به روش دلخواه او انجام می دهید. به خاطر داشته باشید که او هرگز ذهن شما را کنترل نمی کند.   

9- رئیس نچسب (تفلون) (Teflon Boss)

این رئیس تفلون به امور عمومی حساس است. هیچ گونه سرزنشی به او وارد نمی شود. او جواب سرراست به سئوالات نمی دهد. اگر چیزی غلط از آب دربیاید برای اینکه نشان دهد در آن وقت او جای دیگری بوده است شواهد و مستندات بی نظیری را رو می کند. این رئیس بیشتر مایه مزاحمت است تا عامل خطر. در هنگام گفتگو با وی بهتر است تمام جزئیات را مدنظر داشته و گفتگوهای خود را ثبت کنید.   

10- رئیس چی (What Boss)

این رئیس همواره در عمل گم است. او بی ضرر است چون هیچگاه در دفتر کارش نیست. هنگامی که او در دفتر کارش حضور دارد از وجودش بهره بگیرید. شما از فقدان عدالت احساس رنج خواهید کرد. شما در یک اطاقک به مدت  هشت ساعت در روز و پنج روز در هفته برای نصف حقوق او برده وار کار می کنید. بیاد داشته باشید هنگامی که در زمین گلف است  وضعیت بدتر است.   

11- رئیس مشکوک (Paranoid Boss)

این رئیس به تمام انگیزه های افراد مشکوک است. هر آنچه فرد انجام می دهد می تواند تلاشی برای خراب کردن وی قلمداد شود. این احساس بی کفایتی منجر به دخالت در آنچه که به نفع پرسنل و شرکت است  می شود. شما چه کار می توانید بکنید؟ به او قوت قلب دهید و همواره صادق و رک باشید.   

12- رئیس دنی ا به دوش (The world on his shoulders Boss)

این رئیس می تواند ناتوانی های خود را پنهان کند چرا که  می تواند خود را به عنوان آدم سرسختی معرفی نماید. او تمام نگرانی های دنیا را جذب می کند و برای تمام دنیا نگران است. او درباره جزئیات کج خلقی می کند. او اول صبح با چهره بر افروخته و آشفته به دفتر کارش وارد می شود چرا که تمام شب را بیدار مانده و بر روی اقلام سفارش کار کرده است. با این رئیس چگونه برخورد کنیم؟ آرام باشید و در صورت امکان از تعامل با او بپرهیزید چرا که عصبانیت او می تواند مسری باشد.   

13- رئیس پرطمطراق (Buzzword Boss)

رئیس پرطمطراق طراح لباسها، ماشین، خودکار و مسواکش را دوست دارد. آنچه او بیشتر دوست دارد کلیشه هایی است که در آخرین سمینارهای مدیریتی شنیده است. این رئیس به این حقیقت عشق می ورزد که در تیم  من وجود ندارد. او نمی تواند بدون شما موفقیتی کسب نماید. این رئیس اساسا بی ضرر است. لبخند بزنید و تحمل کنید. اگر می توانید بطور منظم چند کلمه جدید به او یاد  دهید.   

14-  رئیس رفیق (Buddy Boss)

رئیس رفیق می خواهد دوست شما باشد نه مافوق شما. از شما می خواهد که او را دوست داشته باشید چرا که دوستان هوای همدیگر را دارند. زمانی را که شما با او سپری می کنید سرمایه گذاری خوبی است. با این حال از قبل بدانید که چرخیدن با رئیس رفیق در طی ساعات کاری باعث می شود که شما برای حفظ آمادگی کاری شبها بیدار بمانید. در اینجا، کلید توازن و تعادل است.   

15- رئیس دو دقیقه ای (Two-minutes Boss)

رئیس دو دقیقه ای پیوند بین رئیس خدا و رئیس دنیا به دوش است. او بصورت لحظه ای می خواهد موقعیتها را کنترل کند (زمانی که من در تعطیلات بودم چه کار کردید؟) و بعد از دو دقیقه حرف شما را قطع می کند چرا که وقت ندارد درباره آن بحث و گفتگو کند. او مکررا  ولی بصورت تصادفی از شما می خواهد گزارشی راجع به پیشرفت کارها تهیه کنید ولی بندرت آنچه را که خواسته است به خاطر می آورد. رئیس دو دقیقه ای مدام این حس را منتقل می کند که سر او شلوغتر از آن است که او را با جزئیات آزرده کنیم. حواس او معمولا جایی دیگر است، جایی بسیار مهم. کار کردن با این رئیس تمرین هنر به ایجاز صحبت کردن است. سعی کنید هر آنچه را که می خواهید بیان کنید در یک چارچوب زمانی دو دقیقه ای  مطرح کنید و ببینید چه اتفاقی می افتد.   

16- رئیس مغرور (متکبر) (Patronizing Boss)

این رئیس یک فداکار محافظه کار است. نمی دانستید؟ او شرکت را از پایه بنا کرده است. در حقیقت این میزی که شما آلان روی آن می نشینید او ساخته است. شما به عنوان یک زیردست به راهنمایی های تقدس گونه وی نیاز دارید. کمک او اغلب به دردسر منجر می شود. با این سلطان موفقیت چگونه رفتار کنیم؟ غرور خودتان را بشکنید و از او بپرسید فردی که با سواد و مستعد کارکردن برای چنین شرکتی است چگونه آدمی است.   

17- رئیس سبک مغز (Idiot Boss)

رئیس سبک مغز با سردرگمی و حماقت شناخته می شود. این مانند این است که او دیروز وارد شرکت شده و اداره کردن آن را شروع کرده است. شما این جا انتخاب کمی دارید. کاری نکردن ممکن است اوضاع را بدتر و تلخ تر کند. وقتی یک رئیس سبک مغز را نمی توانید تغییر دهید چه کاری از دست شما بر می آید؟ شما می توانید واکنش خود را تغییر دهید. دنیا پر از روسای سبک مغز است. اما اجازه ندهید این شما را خسته کند. بهترین کار خود را انجام دهید و سعی کنید دریابید که هدفی که رئیس شما دنبال می کند چیست.  


18- رئیس منزوی (Lone Wolf Boss)

رئیس منزوی می خواهد تنها باشد. او در دفتر کارش می ماند و یا از خانه کار می کند. از تماس های انسانی بویژه  از تعامل با کارکنان پرهیز می کند. او می تواند یک  متخصص باشد چرا که بر مبنای مهارتهایش ارتقا یافته است. اما یک آدم اجتماعی نیست. رئیس منزوی شما را به حال خود رها می کند. لذا انتظار کار تیمی و گفتگو درباره اهداف شغلی نداشته باشید. به دنبال ساختن روابط و شبکه های کاری خود در جای دیگری باشید.   

19- رئیس کمال گرا (Perfectionist Boss)

رئیس کمال گرا مدیر جزء نگری می باشد که می خواهد همه چیز شما را کنترل کند. رفتارش وسواسی بوده و اعتماد کمی به توانایی های شما دارد. به مرور زمان شما در می یابید که شما نمی توانید کاری راانجام دهید که از نظر او خوب باشد. به جای از دست دادن انگیزه یاد بگیرید که برای خودتان و مطابق با استانداردهای خودتان کار کنید. در یک مقطع زمانی با رئیس خود بنشینید و از او بخواهید که انتظاراتش را بیان کند (حتی آنها را مکتوب کنید). بنابراین هر دو تکلیفتان را بهتر می دانید.   

20- رئیس نامعقول (Eccentric Boss)

رئیس نامعقول انتظارات غیر واقع بینانه ای از کارکنانش دارد. او یک روش منحصر بفرد برای انجام کارها دارد و از کارکانش انتظار دارد به همان روش کار کنند. او می تواند لطیف و مهربان باشد. اما همواره در بیان انتظارت و توضیح پروژه باعث سردرگمی می شود. او به دنبال انجام کارهای مورد علاقه و مطلوب خودش است (در نتیجه به سمت افرادی که علایق مشابهی با وی دارند کشیده می شود).   

21- رئیس بزرگ (Great Boss)

رئیس عالی- بر انگیزانده حامی- رئیسی که علیرغم سیاست با هر فردی با انصاف رفتار می کند، او ارتباط برقرار می کند و سیاست درهای باز را در پیش می گیرد. افراد را تشویق می کند که راه مناسب را دنبال کنند. او الگو است  و آموزشهای عالی و محیط کار مثبتی را فراهم می کند. او دارای چشم انداز است، نگران نبوده و داد و فریاد نمی کند. او کارکنانش را هدایت و مربیگری می کند و هنگامی که آنها شرکت را ترک می کنند او سالها با آنها صحبت می کند  تا به شرکت برگردند.

زبان بدن در مصاحبه کاری

   زمان مصاحبه است و قلبتان چنان می تپد که میخواهد از سینه خارج شود، دانه های عرق روی پیشانیتان نشسته و افکارتان مغشوش است. اما، این تنها یک مصاحبه کاری است نه یک بازجویی خصومت آمیز. هرچند شکی نیست که گاهی مصاحبه برای کار میتواند بسیار اعصاب خرد کن باشد، اما نباید فراموش کرد که بسیاری از جویندگان کار، زمان قابل توجهی را به نگران شدن و تمرین درباره آنچه باید در مصاحبه بگویند اختصاص میدهند، و سپس زبان بدن آنان تمام این زحمات را به باد میدهد...


یک ضرب المثل قدیمی میگوید :"مشکل از آنچه میگویی نیست، بلکه در شیوه بیان کردن آن است." و این واقعیتی است که حتی وقتی چیزی نمیگویید هم صادق است. شما باید بدانید که چگونه حرفه ای بودن خود را از طریق کلام و رفتار نشان دهید.

از آنجایی که سرنخهای موجود در رفتار و زبان بدن شما، حاوی پاسخهایی مهم و مختصر بوده و هنگامی که در حالت نگران و اضطراب هستید و نمیتوانید شوق و تمایل خود را ابراز کنید، زبان بدن میتواند بیانگر احساسات شما باشد، به ارایه راهنمایی در این زمینه میپردازیم:

با همان کلام اول مجذوبشان کنید
قرار است قبل از اینکه وارد محل مصاحبه شوید، کارهای زیر را انجام داده باشید: با خواندن اخبار و اطلاعات مربوط به شرکت، خود را از کار و امور آن آگاه ساخته، پاسخ خود را با تمرین برای پاسخ به سوالات احتمالی و معمول مصاحبه آماده کرده و با دقت لباس مناسبی بر تن نموده و با روی و مویی به اندازه آراسته در محل حاضر شده باشید. به این ترتیب شما آماده هستید، درست است؟

عده ای از مسئولان کارگزینی و مدیران مدعی هستند که در عرض 30 ثانیه و حتی کمتر، میتوانند یک کاندیدای مناسب برای کار پیشنهادی را تشخیص دهند، که طبعا مقدار بسیار زیادی از این تشخیص، برپایه ظاهر شخص و زبان بدن اوست. هرگز هنگام ورود به اتاق مصاحبه در حال مرتب کردن کراوات یا بالا کشیدن شلوار و صاف کردن دامن نباشید. این کارها را باید قبل از ورود انجام داده باشید. هنگام دست دادن مراقب باشید که دستتان مانند "ماهی مرده" نباشد، محکم و با اعتماد به نفس دست بدهید و در حالی که سلام میکنید در چشمان طرف مقابل نگاه کنید.

بایدها و نبایدها
اگر روی صندلی به جلو و عقب تاب بخورید، پای خود را بلرزانید، با انگشتان خود ضرب گرفته و بدن خود را بخارانید، درست مانند کارمندی به نظر میرسید که نمیتواند حتی برای چند دقیقه متمرکز باقی بماند. و کسی چنین کارمندی را نمیخواهد.

نباید
• پس سر یا گردن خود را بمالید، حتی اگر واقعا دچار گرفتگی گردن شده اید. چنین حرکتی شما را بی علاقه نشان میدهد.

• بینی خود را لمس کرده با بمالید. چنین کاری علاوه بر اینکه چندان مودبانه نیست، موجب میشود که کاملا صادق و روراست به نظر نرسید.

• دست به سینه بنشینید. این حرکت ظاهری غیر دوستانه و غیر متعهد به شما میدهد.

• پاهایتان را روی هم انداخته و با بیخیالی پای رویی را بلرزانید. اینکار توجه شخص مقابل را منحرف کرده و در ضمن نشانه میزان ناراحتی و نا امنی شماست.

• بدن خود را به سمت درب متمایل کنید. به این ترتیب به نظر میرسد که هر لحظه آماده فرار هستید.

• در حالت نشسته قوز کنید. این حالت شما را بی علاقه و بدون آمادگی نشان میدهد.

• با نگاهی خالی به او خیره شوید. این حالت، نگاه کسی است که میخواهد خود را از شخص مقابل دور نگهدارد.

باید:
• با پشت صاف بنشینید و اندکی به جلو خم شوید. علاوه بر اینکه این حالت نشان دهنده علاقه و توجه شما به این گفتگوست، تنظیم بدن خودتان با شخص مصاحبه کننده، نشانه تحسین و موافقت شما با اوست.

• با حفظ حالت علاقمند چهره خود، اشتیاقتان را نمایش دهید. به موقع سر تکان داده و حرکاتی متناسب با آنچه میشنوید نشان دهید.

• فاصله مناسب بین خود و طرف مقابل را حفظ کنید. فاصله ایمن از طرف مقابل حداقل 50 سانتیمتر است.

• استفاده از ادوکلن و عطریات را بسیار محدود کنید. بسیاری از افراد نسبت به عطریات حساسیت دارند. اگر از هر لحاظ مناسب باشید اما موجب سردرد مصاحبه کننده شوید، همه چیز خراب خواهد شد.

• اگر در آن واحد با بیش از یک مصاحبه کننده روبرو هستید، مراقب باشید که نگاهتان در حین پاسخ دادن به کسی که از شما سوال کرده است، لحظاتی نیز متوجه شخص دیگر شود و سپس دوباره به سمت نفر اول برگردید. فقط مراقب باشید که مانند تماشاچی تنیس به نظر نرسید.

• همیشه امکان وقفه در مصاحبه وجود دارد. در چنین مواقعی، از خیره شدن به مصاحبه گر که در حال انجام کاری فوری است، خودداری کنید و با اشاره او را متوجه کنید که در صورت لزوم، میتوانید بیرون منتظر بمانید.

• در انتهای مصاحبه، حتی در زمانی که در حال مصاحبه تلفنی هستید، بایستید و لبخند بزنید. ایستادن موجب افزایش میزان هوشیاری شما شده و موجب میشود که شما با تمرکز بیشتری به گفتگو ادامه دهید و هنگام خداحافظی تعارفها و جملات بی ربط بر زبان نیاورید. موقرانه خداحافظی کنید.

پس از چند پرسش و پاسخ فکر شده و سنجیده با شخص مصاحبه کننده، کار تقریبا تمام میشود، اما همچنان باید خونسردی خود را حفظ کنید. دست دادن شما هنگام خداحافظی باید به همان قدرت و اعتماد بنفس ابتدای کار باشد. این حالت را در طی خروج از دفتر و ساختمان شرکت و ورود به خیابان حفظ کنید. هنگامی که سوار اتوموبیل خود یا تاکسی شده و یا فاصله مناسبی از محل دور شدید، میتوانید بدن خود را رها کنید. زیرا اگر همه موارد را عالی انجام داده و در طی مصاحبه درخشیده باشید، آخرین چیزی که به آن نیاز دارید این است که رئیس آینده تان، شما را در حال بشکن زدن ببیند

روشهای غلط در مدیریت

اولین نکته در مورد روش های غلط مدیریت اینست که یک مدیر وقتی کارکنان،خوب کار می کنند، اصلا به آنها توجه نمی کنند، ولی در صورت خطا، آنها را سرزنش و بعضا تنبیه می کنند. و در ادامه باید گفت:

·         مدیران ناکارآمد، واقعیت ها را برای کارکنان بازگو نمی کنند. آنها در حالیکه اخبار خوشایند را بزک کرده و به شکل بزرگنمایی شده به کارکنان خود نشان می دهند، سعی می کنند اخبار ناگوار را کوچک یا پنهان کنند.

·         ارزیابی عملکرد افراد را عموما براساس عملکرد انفرادی آنان محاسبه می کنند، ولی برای سینرژی و فرهنگ توان افزایی و هم افزایی ارزشی قائل نیستند.

·         با اجرای سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، بر تیرگی روابط افراد سازمان دامن میزنند.

·         کارهای کوچک را به آدم های بزرگ و شایسته و کارهای بزرگ را به آدمهای نالایق می سپارند.

·         با دیکته کردن قدم به قدم فعالیت ها، ابتکار عمل و خلاقیت را از کارکنان شان سلب می کنند.  

·         با عدم انعطاف پذیری و عدم استقبال از انتقادات با روی باز، شجاعت و جسارت در نظریات و بیان عقاید رااز کارکنان سلب می کنند

·         به دلیل عدم تشخیص فرصت ها و تهدیدها، از انجام به موقع و حرکت های توام با ریسک معذور است.

·         نداشتن برنامه ریزی استراتژیک و چشم اندازهای لازم، سبب ناتوانی در برداشتن موانع از سر راه و در نتیجه بزرگ شدن مشکلات می شود

با افراد باکارکرد ناچیز و کارکرد برجسته، یکسان برخورد می کنند. این برخورد باعث می شود کارکنانی با موقعیت اول همیشه در حال تمسخر و پوزخند و کارکنانی با موقعیت دوم، همیشه بی انگیزه باشند

چهار کلید برای کارآفرینان جوان

      کار با کارآفرینان جوان بسیار لذت‌بخش است؛ چون آنها انرژی، شور و ایده دارند. اما اگر آنها والدین معروف، ارتباطات مهم یا ابداعی در تکنولوژی مانند اسکایپ نداشته باشند، با چالش ارائه ایده‌هایشان به مخاطبان بدبین مواجه خواهند شد... 

به همین دلیل، «توری جانسن» مدیرکل یک شرکت خدمات استخدامی به نام ویمن فورهایر می‌گوید که کارآفرینان جوان باید مهارت خود را در سخنرانی برای عموم افزایش دهند.
او می‌گوید: «حتی اگر شما بهترین ایده روی کره زمین را هم داشته باشید؛ اگر مطمئن و با آگاهی به نظر نرسید، کسی به ایده شما گوش نخواهد داد. البته روی دیگر سکه این است که گاهی ایده‌ای که چندان هم بی‌نظیر نیست، موردتوجه قرار می‌گیرد؛ چون ارائه‌دهنده آن توانسته است شخصا با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند. نباید قدرت و اهمیت این مهارت‌ها را ناچیز بشمارید.» در اینجا چهار استراتژی به کارآفرینان جوان ارائه می‌شود تا بتوانند به وسیله آنها با اطمینان به ارائه نظرات و ایده‌های خود بپردازند و خود را مطرح کنند. 


1 - از شور و هیجان خود تبعیت کنید
«دانلد ترامپ» به تبلیغ کتاب جدید خود پرداخت و میلیون‌ها نفر از خواندن ایده‌ها و تماشای سخنرانی او لذت می‌برند. پیام کلیدی ترامپ این نبود که چگونه در زمینه املاک و مستغلات ثروتمند شوید، بلکه پیام کلیدی او تنها این بود که «به آنچه انجام می‌دهید عشق بورزید»، به نظر می‌رسید که همه اصول دیگر ترامپ برای موفقیت بر پایه همین مفهوم کلیدی استوار بودند. او در مصاحبه تلویزیونی اخیر خود از کارآفرینان جوان خواست «موضوع مدنظر خود را به خوبی بشناسند.» اما در کنار آن افزود: اگر نسبت به آن موضوع شور و هیجان داشته باشید، قادر خواهید بود هر کاری انجام دهید تا بر همه نکات مربوط به آن موضوع اشراف پیدا کنید. خواهید دید که همه‌چیز به شور و علاقه بستگی دارد. می‌توان به مردم آموخت که چگونه نظرات خود را موثرتر بیان کنند؛ اما نمی‌توان به آنها شور و هیجان را درس داد و بدون شور و هیجان شما بسیار سخت‌تر موفق می‌شوید. توجه افراد را به ایده‌هایتان جلب کنید. 


2 - یک دیدگاه خلاصه برای یادآوری به رشته تحریر درآورید
ارائه دیدگاه با بیانیه ماموریتی کاملا متفاوت است. بیانیه ماموریتی یک پاراگراف طولانی و پیچیده است که معمولا کمیته‌ای آن را تنظیم می‌کند. اما دیدگاه، یک تصویر خلاصه‌شده و فشرده از آینده‌ای روشن‌تر است که با محصول یا خدمات شما محقق خواهد شد. ارائه دیدگاه در شرایط مطلوب باید حدود ده کلمه یا کمتر باشد. سرمایه‌گذاران معمولا بر این باورند که اگر یک کارآفرین نتواند محصول خود را در ده کلمه یا کمتر توصیف کند، نباید بر آن محصول سرمایه‌گذاری کرد. 


3 - از قانون 10/20/30 پیروی کنید
اگر به استفاده از نرم‌افزارهای ارائه مطلب چون پاورپوینت عادت ندارید، هم‌اکنون استفاده از آن را تمرین کنید. سرمایه‌گذاران، شرکا و مشتریان بالقوه شما دوست دارند اطلاعات شما را به صورت بصری دریافت کنند و یک کپی از آن را برای خود داشته باشند.
اما به خاطر داشته باشید که ارائه ایده شما می‌تواند خوب یا بسیار ضعیف انجام شود.
یکی از روسای سابق اپل به نام گای‌کاواساکی، به صدها ارائه نظر گوش داده است که اغلب آنها «آنچنان کسالت‌بار بوده است که قادر به ادامه گوش دادن به آنها نبوده است». او به قانون 10/20/30 اشاره می‌کند. این قانون بسیار ساده است. وقتی سمیناری باید ارائه دهید، باید 10 اسلاید را در 20دقیقه با فونت 30 ارائه دهید. استفاده از این قانون به شما در احیای روش سخنرانی‌تان کمک می‌کند. 


4 - مانند یک رهبر لباس بپوشید
مخاطبان شما در 90 ثانیه اول جلسه در موردتان به قضاوت می‌نشینند. این به شما زمان زیادی برای ارائه محتوای سخنانتان نمی‌دهد. معنای این نکته این است که مخاطبان براساس حرکات بدن و لباس شما در موردتان قضاوت می‌کنند. یک قهرمان ارتش گفته است که رهبران بزرگ همیشه نسبت به حضار در یک اتاق کمی بهتر به نظر می‌رسند.
سرانجام آنکه اگر بتوانید با موفقیت به ابراز عقیده خود بپردازید، موفقیت شما در رسیدن به اهدافتان تضمین می‌شود.

چگونه مانند یک مدیر ارشد اجرایی بیندیشیم

      همواره این سؤال نزد کارکنان سطوح مختلف سازمانی مطرح بوده است: «چگونه می‌توان پله‌های ترقی را از طریق کسب مقام‌های سازمانی طی کرد؟»
پاسخ به این سؤال، ابتدا مستلزم توجه به این نکته است که احراز پست‌های مدیریتی در درجه اول منوط به وجود شایستگی‌های مدیریت در زمینه‌های مختلف فکری، فنی و حرفه‌ای و ارتباطی در کاندیداهای مناصب مدیریتی است. مطالعه و بررسی عملکرد مدیران موفق در عرصه رقابت و کسب و کار جهانی، مؤید وجود یکسری ویژگی‌ها، خصوصیات و توانمندی‌های مختلف در میان آنان بوده که منجر به حصول نتایج مورد نظر و دستیابی به اهداف تعیین شده توسط سازمان‌های تحت مدیریت و رهبری آنها شده است. احصاء و شناسایی ویژگی‌ها و توانمندی‌های مدیران و رهبران جهانی، عمدتاً با تکیه بر عواملی متعدد صورت گرفته است، اما این ویژگی‌ها که از منابع مختلف استخراج شده‌اند، تا حدود زیادی دارای نقاط مشترک و محورهایی یکسان هستند.
     بسیاری از مدیران و رهبران موفق در سازمان‌های مختلف، دارای ویژگی‌هایی مشترک در زمینه‌های مختلف بوده‌اند. این مسئله می‌تواند کلید پاسخگویی به سؤال فوق باشد.دستیابی به مناصب مدیریتی را به مثابه صعود به قله‌هایی مرتفع می باشد و با طبقه‌بندی ویژگی‌های مدیران برای دستیابی به قله‌های موفقیت و کسب آمادگی لازم در مسیر صعود، در سه مرحله: 


- نزدیک شدن به صعود
- در راه صعود
- پر کردن فاصله‌ها  


22 ویژگی مهم رفتاری شناسایی شده است. رئیس و مدیر، به این دلیل به سمت و موقعیت بالایی در سازمان ارتقا یافته است : 
- بیشتر از سایرین کار کرده است
- بهتر کار کرده است
- سخت‌تر کار کرده است
- به‌گونه‌ای خودش را از دیگران ممتاز ساخته است 


   باتوجه به اهمیت این موضوع در سازمان‌ها و بنگاه‌های مختلف، به تفکیک ویژگی‌های احصاء شده در هر مرحله، به قرار ذیل ارائه شده که برای تمامی سطوح سازمان مفید است.   

 

ویژگی‌های مرحله «نزدیک شدن به صعود» 


ویژگی اول: اعتماد به نفس- بزرگترین مانع رشد، خودتان هستید.
- مدیران برتر، میل دارند بیشتر با افراد متکی به نفس سروکار داشته باشند.
- رؤسای متزلزل به خود اجازه می‌دهند در محاصره افراد ضعیف قرار گیرند.
- به خود امیدوار باشید و بر اهداف خود متمرکز شوید.
- احساس ترس را در خود فرو نشانید.   

ویژگی دوم: کنترل طرز برخورد
- چیز چندانی وجود ندارد که بتوانید بر آن کنترل داشته باشید.
- طرز برخورد، تنها حوزه‌ای است که می‌توانید آن را به کنترل خود درآورید.
- توفیق در کسب و کار، بیشتر مرهون گرایش ذهنی شماست تا قابلیت ذهنی‌تان.
- آهنگ صدا، حالت بدن، نحوه دست دادن، دست نوشته، پیام تلفنی، تفویض اختیار، مدیریت و رهبری در رفتار شما ظاهر شده و انتقال می‌یابد.   

ویژگی سوم: پافشاری 

- مدیران موفق، از خصیصه پافشاری، عزم و ثبات قدم برخوردارند.
- پافشاری، لجاجت نیست که منجر به حماقت شود بلکه تعهد به نتیجه است.
- پافشاری، مقاومت در برابر شکست‌ها و دلسردی‌هاست.
نکته: بدانید چه هنگامی پافشاری کنید و چه زمانی دست از پافشاری بردارید.   

ویژگی چهارم: مداومت در بهبود وضعیت 

- بهبود مستمر یعنی آموختن چیزهای مهم، مفید و شادی آفرین.
بهبود مستمر منجر به آثار و نتایج ذیل می‌شود:
-سودمند بودن برای دیگران
-افزایش توانمندی
-برخوردار شدن از تفکری خلاق
-افزایش اعتبار تصمیمات و قضاوت‌ها
-افزایش اعتبار نزد افراد 

هشدار:
1.دانسته‌های خود را صرف افراد بی‌تفاوت نکنید.
2.دانش را برای آزردن دیگران نیاموزید.   

ویژگی پنجم: صداقت و پایبندی به اصول اخلاقی 

- رهبران موفق از درستکاری و صداقت حمایت می‌کنند.
- آنها ضمن توجه به اصول اخلاقی، نکات ذیل را توصیه می‌کنند:
- کسی را به‌طور عمدی اغوا نکنید
- از گفتن حقیقت خودداری نکنید
- خلف وعده نکنید
- آمرانه برخورد نکنید
- عدم اعتماد شما به دیگران، توجیه کننده عدم اعتماد آنان به شماست
- با خود صادق باشید   

ویژگی ششم: اول اندیشه بعد گفتار 

- اندیشیدن پیش از سخن گفتن به معنای تقلید از الگوهای ملال‌آور و خسته‌کننده نیست.
این اقدام باعث می‌شود تا:
-با هوش‌تر به نظر برسید
-قدرت بیان و کلام شما افزایش یابد
-اشتباهات گفتاری شما به حداقل برسد
-امکان مشاهده ضعف دیگران فراهم آید   

ویژگی هفتم: خلاقیت
- مدیر عالی، اختیار و آزادی غیرعادی بودن را داشته و می‌تواند خطرمتفاوت بودن را بپذیرد.
- برای الگو بودن نزد کارکنان، باید ویژگی خلاقیت را در خود تقویت کنید.
- خلاقیت برای تحقق و دستیابی به چشم‌انداز آینده، شرط مطلوب و ضروری رهبری است.  

ویژگی هشتم: فروتنی در انظار 

- فروتنی، نشانگر اعتماد به نفس است.
- از استعدادها، توانایی‌ها و ارزش خویش، با فروتنی سخن بگویید. 
- متواضع بودن به معنی پرهیز از رفتار تصنعی فخر فروشانه و سخنان پرلاف و گزاف است.   

ویژگی‌های مرحله «در راه صعود» 


ویژگی نهم: سبک‌شناسی?سبک مطلوب عبارت است از: رفتار مناسب در وقت مناسب
?سبک نامطلوب عبارت است از: رفتار یکسان در تمام شرایط
?برای بهره‌مندی از سبک مناسب، به نکات ذیل توجه کنید:
-رفتارتان را تغییر دهید تا سبک شما تغییر کند.
-سبک سایرین را بشناسید (حدس نزنید، سؤال کنید).
-به ظاهر فیزیکی خود توجه کنید.
-طرحی عینی برای نیل به مقاصد خود داشته باشید.
-هماهنگی حرف و عمل خود را به دیگران نشان دهید.   

ویژگی دهم: شهامت
- شهامت یعنی ریسک کردن در انجام کارهایی که دیگران از انجام آنها بیم دارند.
- برای افزایش شهامت، بیندیشید، صادق باشید و نظر دیگران را جویا شوید.
- لازم است از قید و بند برخی مرزها، محدودیت‌ها، روش‌ها و ضابطه‌ها خارج شوید.
نکته: کمی لجام گسیخته بودن، آسان است فقط دقت کنید که بیشتر مردم چه می‌کنند، آن را انجام ندهید.   

ویژگی یازدهم: شوخ طبعی
- شوخ طبعی، عامل یکسان‌سازی برای کوتاه کردن فواصل فرهنگی، مقام و موانع ظاهری است.
- مردم، کسانی را که می‌توانند با آنان بخندند، دوست دارند.
- شوخ‌طبعی، فشار عصبی را کاهش داده و برقراری ارتباط را ساده می‌کند.   

ویژگی دوازدهم: نقش آفرینی 

- هر کس در رأس قرار می‌گیرد، تا اندازه‌ای از هنر تئاتر استفاده می‌کند.
- نقش‌آفرینی، یک «راز تجاری» برای مدیران موفق است.
نکات ذیل برای نقش‌آفرینی بیشتر توصیه می‌شود:
- به هنگام مصاحفه، دست افراد را فشرده و نگه دارید تا از این طریق صمیمی‌تر به نظر برسید.
- در برخورد با مدیرتان، تماس چشمی را حفظ کرده، آرام، متین و مصمم باشید.
- طوری بایستید که پرتحرک، جوان و بلندتر به نظر آیید.   

ویژگی سیزدهم: جزئی‌نگری 

- هر قدر بالاتر بروید، بیشتر تحت تأثیر مسائل کلان قرار می‌گیرد.
- جزئی‌نگری، به مفهوم دقیق بودن و برعهده گرفتن مسئولیت کامل نتایج اقدامات است.
- آگاهی از جزئیات، برای مدیران اهمیت دارد.   

 

ویژگی چهاردهم: خوب کار کردن و میل به رهبری - مدیران موفق، کارهایشان را با برتری فنی انجام می‌دهند.
- لازم است که افراد، یک زمینه تخصصی را دنبال کنند.
- در مسیر دستیابی به سطوح مدیریت ارشد، آگاهی از مسائل عمومی در کنار تخصص ضروری است.
نکات ذیل برای تکامل مدیران عالی توصیه می‌شود:
-اعلام صریح انتظارات از کارکنان
-حضور فیزیکی با ظاهری آرام و مطمئن در محیط کار
-ارزیابی خود براساس نظرات دیگران
-پرسش‌های کلیدی از کارشناسان کلیدی    

 

ویژگی‌های مرحله «پر کردن فاصله‌ها» 


ویژگی پانزدهم: جنگیدن به خاطر کارکنان
- جنگیدن به خاطر کارکنان، در صدر امور قرار دارد.
- حمایت کارکنان از شما، مشروط به حمایت شما از آنان است.
- امتیاز و افتخار را بین کارکنان تقسیم کنید.
- کارکنان نیز می‌بایستی مدیران خود را از فعالیت‌های خود آگاه سازند.   

ویژگی شانزدهم: پذیرش اشتباه
- در صورت بروز اشتباه، آن را قبول کرده، اصلاح کنید و از تکرار آن بپرهیزید.
- تکرار اشتباه، مؤید عدم توجه به جزئیات، نگرش ضعیف و نیاز شدید به بهسازی وضعیت موجود است.
- اعتراف به اشتباه نباید منجر به شرمندگی شود.  

 

ویژگی هفدهم: صراحت لهجه 

- مدیران عالی، حوصله حاشیه رفتن ندارند.
- صریح و رک باشید. در غیر این صورت اصل مطلب را فراموش می‌کنید و مردد و آسیب‌پذیر به نظر می‌رسید.
- صراحت در صحبت و نگارش، مورد تأکید است.   

ویژگی هجدهم: مهربانی
- مدیران عالی موفق، اثبات کرده‌اند که درعین صمیمیت و مهربانی، می‌توان به امور رسیدگی کرد.
- مهربان بودن، بر نظام ارزشی ساده ذیل استوار است:
به مردم احترام بگذارید چرا که آنچه کشت کنید، همان را برداشت خواهید کرد.   

ویژگی نوزدهم: کنجکاوی
- جریان رشد از کنجکاوی آغاز می‌شود.
- کلید کنجکاو بودن، طرز و تکنیک برخورد است.
- اطلاعات تازه را فرا بگیرید و اطلاعات قدیمی را شفاف کنید.
- اخذ اطلاعات نباید منجر به خدشه‌دار شدن عزت نفس طرف مقابل شود.   

ویژگی بیستم: رقابت‌جویی 

-زندگی شغلی یک مبارزه دائمی است، لذا طبعی رقابت‌جو داشته باشید.
- «سختی و مشقت مثبت» ناشی از مبارزه با حریف، مهارت‌های شما را افزایش می‌دهد.
- در هر وضعیتی که هستید، برای «برد آسان» دعا نکنید.
- رقابتی را انتخاب کنید که به نفع شماست.
- رقابت‌های آزمایشی را فراموش نکنید.   

ویژگی بیست و یکم: انعطاف‌پذیری 

- انعطاف‌پذیر بودن، به معنای بی‌اراده و سست بودن نیست.
- انعطاف‌پذیر بودن، به معنای تعدیل واکنش خود نسبت به شرایط جدید است.
- انعطاف‌پذیر بودن، موجب می‌شود براحتی بتوانید افکار قدیمی را از ذهن بیرون کنید.   

ویژگی بیست و دوم: مهارت در قصه‌گویی 

- مدیران عالی برای برقراری بی‌وقفه ارتباط، از لطایف و ظرایف موجود در داستان‌ها استفاده می‌کنند.
- هدف از قصه، ارائه اطلاعات شفاف، مفید و مناسب است.
- در این ارتباط، توجه به نکات ذیل ضروری است:
-از تکرار داستان‌ها خودداری ورزید.
-چنته خود را از قصه خالی نکنید.