به طور کلی مجموعه نتایج حاصل از خلاقیتشناسی تحلیلی اختراعات توسط آلتشولر که تشکیل دهنده دانش TRIZ است شامل مفاهیم مختلفیست که مهمترین آنها به صورت فهرستوار بیان مینماییم :
۱- مقدمه
کارآفرینی عبارت است از فرایند خلق چیزی جدید و پذیرش مخاطرات و سود حاصل از آن. به عبارت دیگر، کارآفرینی فرایند خلق چیزی جدید و باارزش است که با اختصاص زمان و تلاش لازم و در نظر گرفتن ریسکهای مالی، روانی و اجتماعی و رسیدن به رضایت فردی و مالی و استقلال به ثمر میرسد. این تعریف دارای چهار جنبهی اساسی است:
کارآفرینی مستلزم فرایند خلق است. خلق هر چیز ارزشمند و جدید. این خلق باید برای کارآفرین و مخاطبی که این خلق برای او انجام شده است ارزش داشته باشد.
کارآفرینی مستلزم وقف زمان و تلاش کافی است.
در نظر گرفتن ریسکهای اجتنابناپذیر لازمهی کارآفرینی است.
در کارآفرینی، رضایت شخصی از استقلال کاری به وجود میآید.
چند جنبهی مشترک در همهی تعاریف کارآفرینی وجود دارد: ریسکپذیری، خلاقیت، استقلال و پاداش.
2- کارآفرین کیست؟
کارآفرین کسی است که فرصتی را کشف و برای پیگیری و تحقق آن، سازمان مناسبی را ایجاد میکند.
کارآفرین کسی است که عمدتاً به منظور کسب سود و رشد، کسب و کاری را تاسیس و اداره میکند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است.
کارآفرین کسی است که سیاستگذاری کسب و کار با اوست و به حساب خود ریسک مالی آن را به عهده میگیرد.
کارآفرین کسی است که موسسهی اقتصادی، خصوصا کسب و کاری را که معمولا مستلزم ابتکار و ریسک قابل توجهی باشد سازماندهی و اداره میکند.
3- وجوه مشترک کارآفرینان
ریسکپذیری (ریسکهای متوسط و حساب شده)
نیاز به توفیق
نوآوری، خلاقیت، ایدهسازی
اعتماد به نفس
پشتکار زیاد
آرمانگرایی
پیشقدم بودن
فرصتگرا بودن (بیشتر در جستجوی فرصتها هستند تا تهدیدات)
نتیجهگرا بودن
اهل کار و عمل بودن
آیندهگرایی
4- صفات اشخاص کارآفرین
کارآفرینان اعتدال در میزان خطر را ترجیح میدهند. فعالیتهای با میزان خطر معتدل، آنهایی هستند که مهارت و کوشش شخص نقش اصلی را ایفـا میکند. ممکن است شرایط مساعد هم در آن نقشی داشته باشد، اما تاثیر آن به وسیلهی مهارت و کوشش شخصی به حداقل رسیده تا نتیجهی کار جزء مسئولیتهای خود شخص باشد.
کارآفرینان از خطر استقبال میکنند، در صورتی که خطر محاسبه شده باشد. به عبارت دیگر، آنها مسئولیت فعالیتهایی را که در آنها هیچ امکان موفقیتی وجود نداشته باشد و یا یک خودکشی مالی باشد را به عهده نمیگیرند. کارآفرینان برای قبول خطر باید جرأت داشته باشند و بدین وسیله سرنوشت خود را رقم مــیزنند. اما در شرایط نامطمئن تمام جوانب را برای حل مشکلات در نظر گرفته و بنا بر تناسبشان، آنها را طبقهبندی میکنند.
کارآفرینان مسئولیت شخصی را قبول مـــیکنند. یکی از انگیزههای اصلی برای دنبال کردن آینده، کارآفرینی است. او ترجیح میدهد که خودش تصمیم بگیرد و در جریان آن، تمام کوشش، دانش، مهارت و سرمایه خود را نیز به کار میگیرد. اگر شکست بخورد، فقـط مـیتواند خود را مقصر بداند و اگر موفق بشود، فقط صلاحیت کارآفرینی خود را تایید کرده است.
کارآفرینان اعتماد به نفس دارند. کارآفرینان به خاطر اعتماد به نفس خود، شهرت دارند. آنها بر این باورند که میتوانند انتظاراتی که از آنها هست برآورده کنند. به عبارت دیگر، آنها امکان موفقیت خود را بیش از آن چیزی که هست، در نظر میگیرند. ظاهرا کارآفرینان واقعی به خاطر اعتماد به نفس بالایی که در خود میبینند و برای دیگران غیرقابل لمس است، موفق میشوند.
کارآفرینان به دنبال بازتاب عملکرد خود هستند. کارآفرینان به خاطر آگاهی از وضعیت موجود به دنبال بازتاب عملکرد خود چه خوب، چه بد، هستند. بدون داشتن این اطلاعات ادامهی کار برای آنها خیلی مشکل است. کارآفرینان در هر کاری که انجام میدهند، هدفگرا هستند. بدین ترتیب که آنها همیشه به فکر اهداف طولانی مدت خود بوده و کارهایی که امروز انجام میدهند، در راستای اهداف آیندهشان است. آنها همیشه چیزی را مورد هدف قرار داده و اهداف آنها معمولا عادی نیستند. به همین خاطر دیگران آنها را بلندپرواز مینامند.
کارآفرینان، همیشه به دنبال مبارزه بوده و احساس اکتساب را دوست دارند. بنابراین استانداردهای بالایی را برای کار خود در نظر میگیرند. آنها محصولاتی با کیفیت بالا تولید و بر اساس مرغوبیت و راندمان رقابت میکنند. آنها از مواجه شدن با رقابت ترسی ندارند و در حقیقت از رقابت لذت میبرند.
کارآفرینان نوآور هستند و همواره در مقابله با موقعیتها از راهها و روشهای جدید استفاده میکنند. آنها از توانایی خود در خلاقیت لذت میبرند. از تصورات و ابتکارات شخصی خود برای یافتن راههای جدید و کنار هم گذاشتن چیزها استفاده میکنند. آنها پر از پرسش هستند.
کارآفرینان خستگی را زیاد احساس نمیکنند. در برابر مشکلات به دنبال راه حل گشته و سریعاً برای حل آنها اقدام میکنند. آنها میدانند با کار موثر، به اهداف خود خواهند رسید.
5- وظایف کارآفرین
هشت وظیفه برای کارآفرین وجود دارد:
از موقعیتهای محیط آگاه میشود.
برای استفاده از این موقعیتها خود را به خطر میاندازد.
برای کار سرمایهگذاری میکند.
نوآوریها را معرفی میکند.
کار و تولید را نظم میبخشد.
تصمیم میگیرد.
برای آینده برنامهریزی میکند.
محصولات خود را با سود میفروشد.
6- انگیزههای مهم کارآفرینی
سه انگیزهی اولیه باعث میشود که افراد، کارآفرین شوند:
نیاز به پیشرفت
علاقه به آزادی و استقلال
احتیاج به رضایت شغلی
7- سرچشمهی کارآفرینی
کارآفرینان از کجا میآیند؟ اشخاص چگونه کارآفرین میشوند؟ آیا کارآفرینان زاده شده یا ساخته میشوند؟ زمانی بود که تصور میشد کارآفرینان به جای ساخته شدن، متولد میشوند. صفات آنها به قدری نادر بودند که در هر جایی یافت نمــیشدند. امروزه، شواهد کافی وجود دارد که نشان دهد صفات کارآفرینی را میتوان با آموزش، پرورش داد.
8- نقشهای کارآفرینان در جامعه
کارآفرینان نقشهای ذیل را در جامعه ایفا خواهند کرد:
عامل اشتغالزایی
عامل انتقال فناوری
عامل ترغیب و تشویق سرمایهگذاری
عامل شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید
عامل تعادل در اقتصادهای پویا
عامل کاهش بوروکراسی اداری (کاهش پشت میزنشینی و شوق عملگرایی و...)
عامل نوآوری و روانکنندهی تغییر
عامل تحریک و تشویق حس رقابت
عامل ساماندهی
در این مطلب به معرفی بیست و یک نوع رئیس و ویژگیهای آن پرداخته شده است خوب بخوانید و بفهمید جز کدامین گروه هستید و در صورت نیاز خود را اصلاح کنید :
رئیس فداکار هر آنچه را به نفع شرکت باشد انجام داده، می دهد و خواهد داد. او روزهای کریسمس، در روزهای برفی پر از کولاک و روزهایی که بیمار بوده، کار کرده است. او بعد از تصادف خودرو اش به مدت 5 هفته با دو پای شکسته پیاده به شرکت رفت و آمد کرد. او هر شب بدون دریافت هیچ گونه مبلغ اضافی تا ساعت هشت بعد از ظهر در محل کارش می ماند. شما چگونه با این فرد رفتار می کنید؟ شما کاری جز گوش دادن انجام نمی دهید. او احتمالا بعد از بازنشستگی هم اینجا خواهد بود. پس بهتر است از همان ابتدا نحوه کنار آمدن با این فرد را یاد بگیرید.
رئیسی که داد و فریاد می کند فکر می کند اگر صدایش را تا حد نامعقولی بلند کند به خواسته هایش می رسد. صدای بلندتر، تعهد بالاتر. آخر و عاقبت این رئیس چه خواهد بود؟ بسیاری از مدیران استخدام سردرگم داد زدن را با مهارتهای مدیریتی یکسان می گیرند. فراتر از همه چیز داد و فریاد کن ها فقط می خواهند بدانند که مورد توجه قرار می گیرند. آنها می خواهند مورد تایید قرار گیرند. اگر شما بتوانید با این رئیس کنار بیایید و احترام و اعتماد وی را جلب کنید شاید بتوانید صدای او را پایین بیاورید.
کارکنان هر آنچه را که رئیس دلهره آور می گوید انجام می دهند چرا که از وی می ترسند. او همیشه از تهدید برای ساکت نگهداشتن کارکنان استفاده می کند. این رئیس نرخ جابجایی کارکنان بالایی دارد و در نتیجه برای حفظ عامل ترس کارکنان را اخراج می کند. کارکنان خوب او را ترک می کنند و از کارکردن برای چنین آدم وحشتناکی امتناع می کنند. رئیس دلهره آور دوام نمی آورد. نهایتا او کارکنانش را دچار تحلیل رفتگی می کند و سازمان نمی تواند با هزینه هایی که او ایجاد می کند سودآوری داشته باشد. سرنوشت، یقه او را خواهد گرفت.
معمولا به عنوان رئیس ماکیاولی شناخته می شود. این نوع رئیس خیلی با هوش و خطرناک می باشد. این رئیس بسیار متمرکز و با انگیزه بوده و همواره یک برنامه سری دارد. او به افراد به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف می نگرد. دنیا هرم بزرگی است که راس آن متعلق به اوست. او در راه رسیدن به قدرت افراد را له کرده و کنار می زند. اگر شما برای چنین فردی کار می کنید مراقب پشت سر خود باشید. بهترین راه این است که با او راحت و صادق باشید. اطلاعات را بصورت داوطلبانه ارائه کنید. رئیس شما مدتهاست فراموش کرده است که دوستی چیست لذا تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
رئیس سر هم کننده کودن ترین روساست. بهترین راه رفتار با این رئیس این است که به او کمک کنید ارتقا یابد. هنگامی که آنها ارتقا یافتند برای ارتقا افراد تحت امرشان مدیون هستند. دیر یا زود مدیران حماقت رئیس شما را خواهند دید و او کله پا خواهد شد. البته پیروی از توصیه های او شما را یک استثمار کننده خواهد کرد. اما اگر نمی توانید از زیر سلطه او خارج شوید چرا هر دو رشد نکنید؟ شما مسئولیتی در قبال آنچه که در بالا اتفاق می افتد ندارید.
رئیس سردرگم احمق نیست، او بی سواد است. شاید کارش را در شرکت تازه شروع کرده است و با فنآوری آشنا نیست و یا موقتا به دلیل مسائل شخصی اطلاعات و دانش وی به روز نیست. رئیس سردرگم می تواند رئیس خوبی باشد اما در حال حاضر از مسیر خارج است (تو باغ نیست). بهترین راه برای کنار آمدن با این رئیس این است که به او یاد بدهیم و سرعت او را افزایش دهیم. شما از این که او با چه سرعتی وارد جریان می شود تعجب خواهید کرد.
او درباره روزهای خوب گذشته و درباره روشهایی که کارها قبلا انجام می شد زیاده گویی می کند. با این حال اگر او در گذشته سنگر گرفته باشد قادر نخواهد بود که در زمان حال کار کند. این رئیس علیرغم مقاومتش جهت حرکت به جلو دارای اطلاعات ذیقیمتی است که می تواند به نفع سازمان باشد. تا زمانی که او قادر است تغییرات اندک را در طول زمان و همراه با راهنمایی بپذیرد، صبور باشید و به خاطر داشته باشید که جدید بودن الزاما به معنای بهتر بودن نیست بلکه متفاوت بودن است. ببینید آیا شما می توانید او را به این نتیجه برسانید.
رئیس خدا دیوانه قدرت است. شما متوجه خواهید شد که یک پلاک طلاکوبی شده روی دفتر کار، میز و صندلی درجه (رتبه) وی را جار می زند. او ممکن است از آزادیهای ظالمانه ای چون داشتن یک خدمتکار برای تمیز کردن ماشین بر خوردار باشد. هنگامی چیزی از او می پرسید او به پلاک طلایی اشاره می کند. دیگران اطمینان دارند که این ردای قدرت ناتوانیهای وی را می پوشاند. چگونه با این رئیس کنار بیاییم؟ او را بخندانید. دستوراتش را اجرا کنید و این تصور کاذب را ایجاد کنید که کارها را به روش دلخواه او انجام می دهید. به خاطر داشته باشید که او هرگز ذهن شما را کنترل نمی کند.
این رئیس تفلون به امور عمومی حساس است. هیچ گونه سرزنشی به او وارد نمی شود. او جواب سرراست به سئوالات نمی دهد. اگر چیزی غلط از آب دربیاید برای اینکه نشان دهد در آن وقت او جای دیگری بوده است شواهد و مستندات بی نظیری را رو می کند. این رئیس بیشتر مایه مزاحمت است تا عامل خطر. در هنگام گفتگو با وی بهتر است تمام جزئیات را مدنظر داشته و گفتگوهای خود را ثبت کنید.
این رئیس همواره در عمل گم است. او بی ضرر است چون هیچگاه در دفتر کارش نیست. هنگامی که او در دفتر کارش حضور دارد از وجودش بهره بگیرید. شما از فقدان عدالت احساس رنج خواهید کرد. شما در یک اطاقک به مدت هشت ساعت در روز و پنج روز در هفته برای نصف حقوق او برده وار کار می کنید. بیاد داشته باشید هنگامی که در زمین گلف است وضعیت بدتر است.
این رئیس به تمام انگیزه های افراد مشکوک است. هر آنچه فرد انجام می دهد می تواند تلاشی برای خراب کردن وی قلمداد شود. این احساس بی کفایتی منجر به دخالت در آنچه که به نفع پرسنل و شرکت است می شود. شما چه کار می توانید بکنید؟ به او قوت قلب دهید و همواره صادق و رک باشید.
این رئیس می تواند ناتوانی های خود را پنهان کند چرا که می تواند خود را به عنوان آدم سرسختی معرفی نماید. او تمام نگرانی های دنیا را جذب می کند و برای تمام دنیا نگران است. او درباره جزئیات کج خلقی می کند. او اول صبح با چهره بر افروخته و آشفته به دفتر کارش وارد می شود چرا که تمام شب را بیدار مانده و بر روی اقلام سفارش کار کرده است. با این رئیس چگونه برخورد کنیم؟ آرام باشید و در صورت امکان از تعامل با او بپرهیزید چرا که عصبانیت او می تواند مسری باشد.
رئیس پرطمطراق طراح لباسها، ماشین، خودکار و مسواکش را دوست دارد. آنچه او بیشتر دوست دارد کلیشه هایی است که در آخرین سمینارهای مدیریتی شنیده است. این رئیس به این حقیقت عشق می ورزد که در تیم من وجود ندارد. او نمی تواند بدون شما موفقیتی کسب نماید. این رئیس اساسا بی ضرر است. لبخند بزنید و تحمل کنید. اگر می توانید بطور منظم چند کلمه جدید به او یاد دهید.
رئیس رفیق می خواهد دوست شما باشد نه مافوق شما. از شما می خواهد که او را دوست داشته باشید چرا که دوستان هوای همدیگر را دارند. زمانی را که شما با او سپری می کنید سرمایه گذاری خوبی است. با این حال از قبل بدانید که چرخیدن با رئیس رفیق در طی ساعات کاری باعث می شود که شما برای حفظ آمادگی کاری شبها بیدار بمانید. در اینجا، کلید توازن و تعادل است.
رئیس دو دقیقه ای پیوند بین رئیس خدا و رئیس دنیا به دوش است. او بصورت لحظه ای می خواهد موقعیتها را کنترل کند (زمانی که من در تعطیلات بودم چه کار کردید؟) و بعد از دو دقیقه حرف شما را قطع می کند چرا که وقت ندارد درباره آن بحث و گفتگو کند. او مکررا ولی بصورت تصادفی از شما می خواهد گزارشی راجع به پیشرفت کارها تهیه کنید ولی بندرت آنچه را که خواسته است به خاطر می آورد. رئیس دو دقیقه ای مدام این حس را منتقل می کند که سر او شلوغتر از آن است که او را با جزئیات آزرده کنیم. حواس او معمولا جایی دیگر است، جایی بسیار مهم. کار کردن با این رئیس تمرین هنر به ایجاز صحبت کردن است. سعی کنید هر آنچه را که می خواهید بیان کنید در یک چارچوب زمانی دو دقیقه ای مطرح کنید و ببینید چه اتفاقی می افتد.
این رئیس یک فداکار محافظه کار است. نمی دانستید؟ او شرکت را از پایه بنا کرده است. در حقیقت این میزی که شما آلان روی آن می نشینید او ساخته است. شما به عنوان یک زیردست به راهنمایی های تقدس گونه وی نیاز دارید. کمک او اغلب به دردسر منجر می شود. با این سلطان موفقیت چگونه رفتار کنیم؟ غرور خودتان را بشکنید و از او بپرسید فردی که با سواد و مستعد کارکردن برای چنین شرکتی است چگونه آدمی است.
رئیس سبک مغز با سردرگمی و حماقت شناخته می شود. این مانند این است که او دیروز وارد شرکت شده و اداره کردن آن را شروع کرده است. شما این جا انتخاب کمی دارید. کاری نکردن ممکن است اوضاع را بدتر و تلخ تر کند. وقتی یک رئیس سبک مغز را نمی توانید تغییر دهید چه کاری از دست شما بر می آید؟ شما می توانید واکنش خود را تغییر دهید. دنیا پر از روسای سبک مغز است. اما اجازه ندهید این شما را خسته کند. بهترین کار خود را انجام دهید و سعی کنید دریابید که هدفی که رئیس شما دنبال می کند چیست.
18- رئیس منزوی (Lone Wolf Boss)
رئیس منزوی می خواهد تنها باشد. او در دفتر کارش می ماند و یا از خانه کار می کند. از تماس های انسانی بویژه از تعامل با کارکنان پرهیز می کند. او می تواند یک متخصص باشد چرا که بر مبنای مهارتهایش ارتقا یافته است. اما یک آدم اجتماعی نیست. رئیس منزوی شما را به حال خود رها می کند. لذا انتظار کار تیمی و گفتگو درباره اهداف شغلی نداشته باشید. به دنبال ساختن روابط و شبکه های کاری خود در جای دیگری باشید.
رئیس کمال گرا مدیر جزء نگری می باشد که می خواهد همه چیز شما را کنترل کند. رفتارش وسواسی بوده و اعتماد کمی به توانایی های شما دارد. به مرور زمان شما در می یابید که شما نمی توانید کاری راانجام دهید که از نظر او خوب باشد. به جای از دست دادن انگیزه یاد بگیرید که برای خودتان و مطابق با استانداردهای خودتان کار کنید. در یک مقطع زمانی با رئیس خود بنشینید و از او بخواهید که انتظاراتش را بیان کند (حتی آنها را مکتوب کنید). بنابراین هر دو تکلیفتان را بهتر می دانید.
رئیس نامعقول انتظارات غیر واقع بینانه ای از کارکنانش دارد. او یک روش منحصر بفرد برای انجام کارها دارد و از کارکانش انتظار دارد به همان روش کار کنند. او می تواند لطیف و مهربان باشد. اما همواره در بیان انتظارت و توضیح پروژه باعث سردرگمی می شود. او به دنبال انجام کارهای مورد علاقه و مطلوب خودش است (در نتیجه به سمت افرادی که علایق مشابهی با وی دارند کشیده می شود).
رئیس عالی- بر انگیزانده حامی- رئیسی که علیرغم سیاست با هر فردی با انصاف رفتار می کند، او ارتباط برقرار می کند و سیاست درهای باز را در پیش می گیرد. افراد را تشویق می کند که راه مناسب را دنبال کنند. او الگو است و آموزشهای عالی و محیط کار مثبتی را فراهم می کند. او دارای چشم انداز است، نگران نبوده و داد و فریاد نمی کند. او کارکنانش را هدایت و مربیگری می کند و هنگامی که آنها شرکت را ترک می کنند او سالها با آنها صحبت می کند تا به شرکت برگردند.
یک ضرب المثل قدیمی میگوید :"مشکل از آنچه میگویی نیست، بلکه در شیوه بیان کردن آن است." و این واقعیتی است که حتی وقتی چیزی نمیگویید هم صادق است. شما باید بدانید که چگونه حرفه ای بودن خود را از طریق کلام و رفتار نشان دهید.
از آنجایی که سرنخهای موجود در رفتار و زبان بدن شما، حاوی پاسخهایی مهم و مختصر بوده و هنگامی که در حالت نگران و اضطراب هستید و نمیتوانید شوق و تمایل خود را ابراز کنید، زبان بدن میتواند بیانگر احساسات شما باشد، به ارایه راهنمایی در این زمینه میپردازیم:
با همان کلام اول مجذوبشان کنید
قرار است قبل از اینکه وارد محل مصاحبه شوید، کارهای زیر را انجام داده باشید: با خواندن اخبار و اطلاعات مربوط به شرکت، خود را از کار و امور آن آگاه ساخته، پاسخ خود را با تمرین برای پاسخ به سوالات احتمالی و معمول مصاحبه آماده کرده و با دقت لباس مناسبی بر تن نموده و با روی و مویی به اندازه آراسته در محل حاضر شده باشید. به این ترتیب شما آماده هستید، درست است؟
عده ای از مسئولان کارگزینی و مدیران مدعی هستند که در عرض 30 ثانیه و حتی کمتر، میتوانند یک کاندیدای مناسب برای کار پیشنهادی را تشخیص دهند، که طبعا مقدار بسیار زیادی از این تشخیص، برپایه ظاهر شخص و زبان بدن اوست. هرگز هنگام ورود به اتاق مصاحبه در حال مرتب کردن کراوات یا بالا کشیدن شلوار و صاف کردن دامن نباشید. این کارها را باید قبل از ورود انجام داده باشید. هنگام دست دادن مراقب باشید که دستتان مانند "ماهی مرده" نباشد، محکم و با اعتماد به نفس دست بدهید و در حالی که سلام میکنید در چشمان طرف مقابل نگاه کنید.
بایدها و نبایدها
اگر روی صندلی به جلو و عقب تاب بخورید، پای خود را بلرزانید، با انگشتان خود ضرب گرفته و بدن خود را بخارانید، درست مانند کارمندی به نظر میرسید که نمیتواند حتی برای چند دقیقه متمرکز باقی بماند. و کسی چنین کارمندی را نمیخواهد.
نباید
• پس سر یا گردن خود را بمالید، حتی اگر واقعا دچار گرفتگی گردن شده اید. چنین حرکتی شما را بی علاقه نشان میدهد.
• بینی خود را لمس کرده با بمالید. چنین کاری علاوه بر اینکه چندان مودبانه نیست، موجب میشود که کاملا صادق و روراست به نظر نرسید.
• دست به سینه بنشینید. این حرکت ظاهری غیر دوستانه و غیر متعهد به شما میدهد.
• پاهایتان را روی هم انداخته و با بیخیالی پای رویی را بلرزانید. اینکار توجه شخص مقابل را منحرف کرده و در ضمن نشانه میزان ناراحتی و نا امنی شماست.
• بدن خود را به سمت درب متمایل کنید. به این ترتیب به نظر میرسد که هر لحظه آماده فرار هستید.
• در حالت نشسته قوز کنید. این حالت شما را بی علاقه و بدون آمادگی نشان میدهد.
• با نگاهی خالی به او خیره شوید. این حالت، نگاه کسی است که میخواهد خود را از شخص مقابل دور نگهدارد.
باید:
• با پشت صاف بنشینید و اندکی به جلو خم شوید. علاوه بر اینکه این حالت نشان دهنده علاقه و توجه شما به این گفتگوست، تنظیم بدن خودتان با شخص مصاحبه کننده، نشانه تحسین و موافقت شما با اوست.
• با حفظ حالت علاقمند چهره خود، اشتیاقتان را نمایش دهید. به موقع سر تکان داده و حرکاتی متناسب با آنچه میشنوید نشان دهید.
• فاصله مناسب بین خود و طرف مقابل را حفظ کنید. فاصله ایمن از طرف مقابل حداقل 50 سانتیمتر است.
• استفاده از ادوکلن و عطریات را بسیار محدود کنید. بسیاری از افراد نسبت به عطریات حساسیت دارند. اگر از هر لحاظ مناسب باشید اما موجب سردرد مصاحبه کننده شوید، همه چیز خراب خواهد شد.
• اگر در آن واحد با بیش از یک مصاحبه کننده روبرو هستید، مراقب باشید که نگاهتان در حین پاسخ دادن به کسی که از شما سوال کرده است، لحظاتی نیز متوجه شخص دیگر شود و سپس دوباره به سمت نفر اول برگردید. فقط مراقب باشید که مانند تماشاچی تنیس به نظر نرسید.
• همیشه امکان وقفه در مصاحبه وجود دارد. در چنین مواقعی، از خیره شدن به مصاحبه گر که در حال انجام کاری فوری است، خودداری کنید و با اشاره او را متوجه کنید که در صورت لزوم، میتوانید بیرون منتظر بمانید.
• در انتهای مصاحبه، حتی در زمانی که در حال مصاحبه تلفنی هستید، بایستید و لبخند بزنید. ایستادن موجب افزایش میزان هوشیاری شما شده و موجب میشود که شما با تمرکز بیشتری به گفتگو ادامه دهید و هنگام خداحافظی تعارفها و جملات بی ربط بر زبان نیاورید. موقرانه خداحافظی کنید.
پس از چند پرسش و پاسخ فکر شده و سنجیده با شخص مصاحبه کننده، کار تقریبا تمام میشود، اما همچنان باید خونسردی خود را حفظ کنید. دست دادن شما هنگام خداحافظی باید به همان قدرت و اعتماد بنفس ابتدای کار باشد. این حالت را در طی خروج از دفتر و ساختمان شرکت و ورود به خیابان حفظ کنید. هنگامی که سوار اتوموبیل خود یا تاکسی شده و یا فاصله مناسبی از محل دور شدید، میتوانید بدن خود را رها کنید. زیرا اگر همه موارد را عالی انجام داده و در طی مصاحبه درخشیده باشید، آخرین چیزی که به آن نیاز دارید این است که رئیس آینده تان، شما را در حال بشکن زدن ببیند
اولین نکته در مورد روش های غلط مدیریت اینست که یک مدیر وقتی کارکنان،خوب کار می کنند، اصلا به آنها توجه نمی کنند، ولی در صورت خطا، آنها را سرزنش و بعضا تنبیه می کنند. و در ادامه باید گفت:
· مدیران ناکارآمد، واقعیت ها را برای کارکنان بازگو نمی کنند. آنها در حالیکه اخبار خوشایند را بزک کرده و به شکل بزرگنمایی شده به کارکنان خود نشان می دهند، سعی می کنند اخبار ناگوار را کوچک یا پنهان کنند.
· ارزیابی عملکرد افراد را عموما براساس عملکرد انفرادی آنان محاسبه می کنند، ولی برای سینرژی و فرهنگ توان افزایی و هم افزایی ارزشی قائل نیستند.
· با اجرای سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، بر تیرگی روابط افراد سازمان دامن میزنند.
· کارهای کوچک را به آدم های بزرگ و شایسته و کارهای بزرگ را به آدمهای نالایق می سپارند.
· با دیکته کردن قدم به قدم فعالیت ها، ابتکار عمل و خلاقیت را از کارکنان شان سلب می کنند.
· با عدم انعطاف پذیری و عدم استقبال از انتقادات با روی باز، شجاعت و جسارت در نظریات و بیان عقاید رااز کارکنان سلب می کنند.
· به دلیل عدم تشخیص فرصت ها و تهدیدها، از انجام به موقع و حرکت های توام با ریسک معذور است.
· نداشتن برنامه ریزی استراتژیک و چشم اندازهای لازم، سبب ناتوانی در برداشتن موانع از سر راه و در نتیجه بزرگ شدن مشکلات می شود
با افراد باکارکرد ناچیز و کارکرد برجسته، یکسان برخورد می کنند. این برخورد باعث می شود کارکنانی با موقعیت اول همیشه در حال تمسخر و پوزخند و کارکنانی با موقعیت دوم، همیشه بی انگیزه باشند